مقالات کمیک

۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

۲۵ بیزارو
نقطه مقابل سوپرمن کمی بیشتر از صحبت در جهت مخالف یا علامت S روی سینه اوست که بصورت برعمس نوشته شده باشد. بیزارو (Bizarro) و دنیای معکوسی که او داعیه دارش است، زبان بیانگر تمام چیزهایی است که برگردان هستند. حداقل کسانی که تازه شروع به خواندن کمیک کرده اند، این احساس را در مورد او دارند.
طرفداران کمیک می دانند که در بطن این توحش تراژدی نهفته است و آخرین پرداخت دراماتیک و سرگرم کننده از آن در داستان “آخرین پسر” مشهود است. یک حضور مختصر، ولی آینه ای تمام نما از آنچه این شخصیت است در نبرد با آنچه هرگز نخواهد بود.
بیزارو یک شرور خیلی محبوب از آن دست شخصیت هایی است که همواره سوپرمن را به چالش می کشند. او لکس لوتر نیست و نباید باشد. شاید حوزه عملکردش محدود باشد و حوزه نبردهایش محدودتر ولی داستان او همیشه برای کال-ال ایجاد تعارض و درگیری می کند. تا زمانی که در این حد فعال است، امیدواریم دی سی کریپتونایت ابی را دور نگه دارد.

۲۴ اپوکالیپس
چه کسی فکرش را می کرد شخصیت سایه واری که فراموش شده ترین گروه بنام “اتحاد پلیدی” را هدایت می کرد، به دشمن ثابت و قدرتمند ایکس من ها تبدیل شود؟ اولین حضور اپاکلیپس در سری داستان های اصلی فاکتور ایکس شاید زیاد چشمگیر نباشد، ولی دیری نپایید که این شخصیت به یکی از ماندگارترین شخصیت های کمیک تبدیل شد.
انگیزه های اپاکلیپس گاهی اوقات بوضوح مشخص نیستند ولی شکی نیست که او یکی از نیروهای اصلی فعال در پس زمینه مردان ایکس است. کمی پس از ظهورش در دنیای کمیک او وارن ورثینگتون (Warren Worthington) را از وضعیت angel به Archangel تغییر داد. موضوعی که در مسیر خودش چندین بار تکرار کرد.
از دیگر نیروهایی که آلت دست او قرار گرفته اند، می توان به ولورین، هالک، کالیبان (Caliban) و سانفایر (Sunfire) اشاره کرد که گروهی از آنها داوطلبانه به اپاکلیپس پیوسته اند و گروهی دیگر مجبور به این کار شده اند. نکته جالب دیگر خاستگاه اوست. در داستانی که جزئیات فراوانی را پوشش می داد گفته شده که او هزاران سال پیش در مصر باستان به دنیا آمده است. و از باستانی ترین جهش یافته های روی کره زمین است و توانسته در گذشته های دور از رویارویی با کانگ فاتح و دراکولا جان سالم به در برد.
اپاکلیپس مسئول شکل گیری یکی دیگر از دشمنان اصلی ایکس من هاست که ریشه آن در قرن ۱۹ قرار دارد. مستر سینیستررا می توان نتیجه مستقیم دخالت های مستقیم اپاکلیپس در امور جهش یافته ها دانست. این سری اقدامات باعث شد پسر اسکات سامرز به ویروسی تکنوارگانیک مبتلا شود وراهی را پیش بگیرد که او را تبدیل به قهرمانی بنام کیبل کند که در نهایت به یکی از جدی ترین دشمنان اپاکلیپس تبدیل شد.

۲۳ آلترون
یکی از بزرگترین حسرت هایی که هنک پیم به دل دارد این است که آلترون در نتیجه آزمایش های او با حیات مصنوعی موجودیت یافته است. رباتی که پیم ساخت در ابتدا یک موفقیت بزرگ به حساب می آمد. چون از سطحی بالا از دانش و هوشمندی بهره می برد و این بهره گیری در سطحی خطرناک جلوه گر شد. او در نهایت علیه خالق خود شورش کرد و به یکی از بزرگترین تهدیدها علیه انتقام جویان تبدیل شد.
از اولین روزهای وجود خود که تحت عنوان Crimson Cowl خود را شناساند و یکی از اشکال بازآفرینی شده “اربابان پلیدی” را رهبری کرد به عنوان یک دشمن ظالم، هوشمند و پرمنابع مطرح شده است. او که مدام در حال بروزرسانی است نام های متغیری به خود می گیرد (آلترون ۵، الترون ۶ …) و پیش بینی می شود که نسخه ۲ از تکنولوژی همیشه در حال پیشرفت او در دوران مدرن معرفی شود. اولین بروزرسانی او که بدن فلزی اش را به جنس آدامانتیوم تبدیل کرد فقط به مقاومت فیزیکی او افزود و شکست او را دشوارتر کرد. ولی بروزرسانی او به نسخه ۲ که همواره از تکنولوژی پیشرو روز برخوردار خواهد بود می تواند ترسناک ترین بخش داستان باشد.
انتقام جویان متوجه شده اند که تنها بطور موقت می توانند آلترون را متوقف کنند. آلترون می تواند در کامپیوترها و دیگر تکنولوژی ها به حیات خود ادامه دهد. او همواره قادر به بازگشت است و هر بار شکست دادن او دشوارتر می شود. نبود عامل انسانی و احترام به حیات از دیگر عواملی است که کنترل این موجود را دشوارتر می کند. او دشمنی است که نمی توان از راه منطق با او وارد مذاکره شد. نمی توان حس همدردی را در او برانگیخت یا او را دنبال نخود سیاه فرستاد.
دیدگاه سرد و بی روح آلترون نسبت به بشر او را وادار به انجام کارهای سنگدلانه و نفرت انگیزی کرده است مانند قتل عام بخش عمده ای از ساکنان یک کشور اروپای شرقی بنام اسلورنیا که با قساوت و بدون نشان دادن حتی ذره ای همدردی شکل گرفت. اخیراً تهدیدهای آلترون جنبه کیهانی پیدا کرده است. چر که اینبار او راهی عالم ستاره ها شده تا فتوحات خود را کامل کند!!

۲۲ ونوم
در کتاب هایی که درباره ابرقهرمانان نوشته می شوند، اغلب به بررسی جنبه مخالف آنها پرداخته می شود. و این مسئله را به واضح ترین شکل مورد در رویارویی اسپایدرمن و ونوم شاهد هستیم. حالت متضاد تاریک، خشن و قاتل اسپایدرمن در ادی براک به تصویر کشیده شده است. او گزارشگری است که بدنبال سوپرمن است و در این بین پوشش سیمبیوتی را پیدا می کند که اسپایدرمن در جریان جنگ های سری به آن دست یافته است. اسپایدرمن به محض دریافت ماهیت این کاستوم را دور انداخته بود چون به مقاصد شوم آن پی برده بود.
او با آن هیکل هالکی و دهان بیگانه وار و هیولاگونه اش (که دندان های نیش و زبان پیچ و تاب خورش آن را کامل کرده) تمام قدرت های پیترپارکر را دارد و شبیه حالتی ترسناک و سرگرم کننده آینه وار از اسپایدرمن سیاهپوش است و آگاهی او از هویت سری پیترپارکر به او این امکان را می دهد تا به روش هایی ترسناک و ظالمانه او را هدف قرار دهد.
محبوبیت ونوم بین طرفداران بسیار زیاد است و در طول سالیان بیشترین صحبت ها حواشی این شخصیت بوده است. و این محبوبیت از زمانی که هنرمندی جوان بنام تاد مک فارلین در داستان های اسپایدرمن شگفت انگیز این شخصیت را آفرید دست در دست با محبوبیت مرد عنکبوتی تا به امروز پیش رفته است و این امر به شکلی باورنکردنی مطرح بوده و هست. این شخصیت بقدری معروف بود که بیم آن می رفت که حضور بیش از حد او در داستان های مرد عنکبوتی علیه محبوبیت او عمل کند. البته در نهایت این حضور گاه و بیگاه بالاخره متوقف شد ولی چیزی که به جا ماند یکی از ماندگارترین شرورهای داستان های مرد عنکبوتی است.
ادی براک (Eddie Brock) در طول سالیان تغییرات زیادی را در زمینه هویت تجربه کرده است و ماهیت ونوم همواره شخصیت غالب بر او نبوده است. او همواره در راه آنچه فکر می کند درست است می جنگد و چه “محافظی مرگبار” باشد چه یک شرور به تمام معنا همیشه یک ریسک وجود دارد و آن اینکه تماماً جذب بعد سیاه بشود و طرفداران میهمان نبردی تمام عیار بین مرد عنکبوتی و ونوم شوند.

۲۱ آزیماندیاس
“سی و پنج دقیقه پیش انجامش دادم”. همین جمله ساده جایگاه آزیماندیاس را در بین شروران کمیک مستحکم کرد. شاید خود او به همراه تعداد زیادی از طرفداران کمیک بر این باور باشند که او شرور نیست. همین موضوع باعث افزایش جذابیت های او شده است. آدرین وایت (Adrian Veidt) که باهوش ترین فرد جهان است، حس می کند که قهرمانی های فیزیکی که در طول عمرش داشته، برای نجات جهان کافی نیست. بنابراین نقشه بزرگتری کشید.
این واقعیت که عملی کردن این نقشه به کشته شدن میلیون ها نفر می انجامید. همین موضوع او را به یکی از شرورترین شرورها تبدیل کرد. از دیدگاه خودش کاری که او انجام داد (جعل حمله ای از طرف مهاجمان بیگانه در راستای ارسال موج شوک روانی) کاری بود که برای رسیدن به نتیجه ای بزرگ ضروری بود. وایت فکر می کرد که این نوع از تهاجم از طرف نیروهای بیگانه دنیاهای دیگر تنها عاملی است که می تواند دنیایی را که در مرز جنگ اتمی قرار گرفته است، با هم متحد کند. البته تا حد زیادی حق با او بود. و اظهار می کرد که این فدا کردن گروه زیادی از انسان ها برای جلوگیری کشتار میلیاردها انسان دیگر امری ضروری بوده است. وایت که به اندازه کافی باهوش بود که تمامی موانع موجود را پیش بینی کند، در پایان داستان نگهبانان (Watchmen) ررشاک (Rorschach) و نایت آول (Nite-Owl) در میان گذاشت و او به وایت اطمینان داد که نقشه بی نقص پیش خواهد رفت. ولی مهم نیست این عمل وایت از دید خودش تا چه حد بزرگ منشانه باشد، واقعیت این است که دستان او به خون میلیون ها نفر آلوده شد…

برگهٔ قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20برگهٔ بعدی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام
    مقاله مقاله ای کامل و عالی بود خیلی روش زحمت کشیده بودین اما اگر اجازه بدین نقد هایی بر اون وارد بکنم
    ابتدا
    در نظر شخصیت پردازی کمپانی ورتیگو زیر مجموعه دیسی کامیکس قطعا از تمامی این افراد بالاتر خواهد بود به شخصه لوسیفر ۲۰۰۰ رو برترین کمیک تمام تاریخ میدونم
    شخصیت هایی مانند لوسیفر گریت ایول بیست دارکساید تروفورم الین بلاک ترو فورم اف دومزدی مهمتر از همه مندراک د دارک مانیتور و………… هستند که توانایی حضور در این لیست رو داشتند
    و اینکه در نظر بنده حقیر شما نویسنده ای بسیار با اطلاعات جامع و کاملی هستید اگر مشکلی نباشد به وبسایت بنده (ادرسش رو در مشخصات ذکر کردم) پیام بدهید و از ان بازدید نمایید اگر مشکلی نیست البته

    خدانگهدارتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا