مقالات کمیک

۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

 

۷۵ ماگوگ
او ابتدا در داستان های “دنیایی دیگر” (Elseworld) معرفش شد. ماگوگ (Magog) یک شبه شرور بود که در راه خوبی فعالیت می کرد ولی موانعی داشت.
در داستان فرارسیدن پادشاهی قیام ماگوگ به عنوان یک ابرقهرمان پست مدرن در نقطه مقابل سوپرمن قرار دارد. او جوکر را که بخاطر کشتن لوئیس لین در زندان است از بین می برد و بعد تبرئه می شود. سوپرمن که قادر به تحمل شرایط نیست از نظرها پنهان می شود. در این زمان است که ماگوگ رهبری گروهی از قهرمانان بیرحم را برعهده می گیرد که گردان عدالت نام دارند.
وقتی جنگی فاجعه آمیز بین گردان و طرف شرور پرسایت (Parasite) در می گیرد و بخش مرکزی آمریکا را نابود می کند سوپرمن و گروه جدید لیگ عدالت در یک درگیری تمام عیار و خشن در مقابل ماگوگ قدر علم می کنند.
لیگ عدالت او را دستگیر می کند و او تغییر رویه می دهد و قبل از بازنشستگی اش در جزیره پرسایت، تا می تواند جان مردم را نجات می دهد.
این شخصیت از همان زمان به روند اصلی داستان های دی سی یو معرفی شد. در یکی از داستان ها ماگوگ که تفنگدار قدیم نیروی دریایی بوده، پس از تماس با یک شیء دارای قدرت های غریبه در مأموریتی در عراق، به یک فراانسان تبدیل می شود. سپس جامعه عدالت آمریکا او را جذب می کند، ولی بعدها در حمله ای به رهبری JSA و Gog کشته می شود.
گوگ رید (Reid) را زنده می کند و نام ماگوگ را برای او انتخاب می کندو دست خورد شده و چشم او را با اعضای طلایی جایگزین می کند. سپس ماگوگ نیمی از جامعه عدالت را که به هم ریخته است، رهبری می کند. در نهیایت متوجه اشکالات مسیر می شود. ماگوگ که از رفتار وحشتناک گوگ نسبت به قهرمانان دیگر خشمگین می شود و به نیمه دیگر جامعه عدالت می پیوندد و گوگ را شکست داده، سر از تنش جدا می کند.

 

۷۴ قدیس قاتلان
در ابتدا قدیس قاتلان (Saint of Killers) یک انسان عادی بود. بعد از خدمت ارتش او از اینکه که مبادا در میدان جنگ قساوت بیش از به حد به خرج دهد، وحشت زده بود. بعدها او به یک جایزه بگیر در غرب تبدیل شد. در آنجا بود که با زنی آشنا شد که رویه سخت او را شکافت و با درونیاتش آشنا شد. آنها در کنار هم تشکیل زندگی دادند و صاحب فرزند شدند.
ولی این یک داستان با پایان خوب نیست. همسر و فرزندش بیمار می شوند و تلاش های او برای نجات آنها توسط یک گروه از قانون گریزان نقش بر آب می شود. او که از مرگ خانواده خود به خشم آمده است، یک فرد عادی بیگناه را می کشد، ولی وقتی با رئیس این گروه تبهکاری روبرو می شود از میان باران گلوله ها فرار می کند. رهبر آن گروه تبهکاری او را می کشد و او روانه جهنم می شود. در نهایت شیطان او را از جهنم تبعید می کند چون نفرت او جهنم را منجمد می کند. فرشته مرگ به او اجازه می دهد به زمین بازگردد به شرطی که روح کسانی را که بر اثر خشونت می میرند، جمع کند.
حالا او چهره جدید مرگ است، و مایه وحشت همه کسانی که در مسیر او قرار می گیرند. این فرشته مرگ مستقیم از دل یک وسترن اسپاگتی خارج می شود. او دو تفنگ بزرگ دارد که هرگز به خطا نمی روند.

 

۷۳ کلی فیس
شروری به نام کلی فیس (Clayface) یکی از قدیمی ترین دشمنان بتمن است. اولین نسخه از این شخصیت باسیل کارلو اولین بار درشماره ۴۰ دیتکتیو کامیکس در سال ۱۹۴۰ معرفی شد.
شاید شوالیه شنل پوش نمی تواند گاتهام را از شر او خلاص کند، چون نمی داند از کجا باید کار خود را شروع کند. نسخه های کلی فیس از تعداد نوازندگان خیلی از گروه ها بیشتر است. در واقع تهداد آنها تا به حال به عدد شش می رسد.
اولین و نسخه برتر از این شخصیت هنرپیشه ای شکست خورده بنام باسیل کارلو است. او ستاره یک فیلم ترسناک کلاسیک بود که قرار بود دوباره ساخته شود. در حالیکه نسخه های بازسازی شده فیلم های ترسناک خبری خوب به شمار می روند، کارلو آن را سخت گرفت. او صورتک کلی فیس را که شرور آن فیلم بود، به چهره زد و شروع به کشتار عوامل ساخت فیلم کرد. در نهایت مورد توجه ویژه بتمن و سوپرمن قرار گرفت و روانه آسایشگاه روانی آرکهام شد.
دیگر مجرمان الگوی او را کپی کردند ولی گرهی عجیب در آن ایجاد شد. بدن سوندرا فولر قادر بود تغییر شکل دهد، و بدن پرستون پین می توانست با لمس افراد آنها را ذوب کند. در نهایت این دو کارلو را از زندان نجات دادند. پس از تزریق خون این دو شخصیت به او، کارلو قدرت های آنها را جذب کرد و ناگهان به تهدیدی نوظهور برای گاتهام تبدیل شد. بتمن به اندازه کافی با کلی فیس های متعددی روبرو شده است، ولی احتمالاً کارلو خطرناک ترین آنهاست.

۷۲ سندمن
فلینت مارکو (Flint Marko) یکی از بزرگترین دشمنان مرد عنکبوتی است. همانطور که از نام او (سندمن به معنی مرد شنی) بر می آید، بدن او از شن تشکیل یافته و به او این امکان را می دهد تا خود را به هر شکلی درآورد.
مارکو قربانی زندگی در شرایط سخت و زاغه نشینی بود و بسرعت راه خود به جرائم سازمان یافته پیدا کرد. خیلی پیشتر از اینکه نیروهای خارق العاده خود را بدست آورد، یکی از اراذل نه چندان شناخته شده بود. در یکی از ماجراها زمانی که او در زندان بود، دوست دخترمارکو، مارسی کانروی او را بخاطر یکی دیگر از اعضای گروه ترک کرد. این موضوع باعث خشم مارکو شد. او بعد از رهایی از زندان آن مرد را کشت و از آنجا بود که بطور جدی درگیر جرم و جنایت شد.
طولی نکشید که پای مارکو دوباره به زندان کشیده شد. او توانست فرار کند و همین موضوع زندگی او را برای همیشه تغییر داد. او در منطقه ای ساحلی و در کنار یک سایت تست هسته ای ساکن شد. بعد از مدتی یکی از راکتورها دچار نقص شد و او در معرض تشعشعات رادیواکتیو قرار گرفت و باعث ترکیب مولکول های بدن او با مولکول های شن شد. در دنیای واقعیت این رویداد می توانست مانند بخش پایانی “مهاجمان کشتی گمشده” باشد ولی در دنیای کمیک ها این رویداد مارکو را به یک ابرشرور تبدیل کرد.
سندمن وقتی در فرم شنی خود است می تواند هر فرمی به خود بگیرد و با افزایش تراکم و توانایی خود اجسامی تا ۸۵ تن از زمین بلند کند. مارکو می تواند دستان خود را به شکل سلاح درآورد. سلاح هایی سرد مانند پتک و گرز. می تواند به دیوار شنی نفوذناپذیری تبدیل شود یا طوفان شن ایجاد کند. او یکی از دشمنان قدیمی مرد عنکبوتی است که مورد علاقه طرفداران هم می باشد.

۷۱ ثاندربلت رز
خیلی از افراد با پدرزن خود کنار نمی آیند. ولی اگر پدرزن شما باعث شده باشد که شما به یک غول سبزی تبدیل شوید که اگر کسی پای شما رو لگد کند یا هنگام رانندگی جلوی شما بپیچد، باعث جنون شما شود، در روزهای عید اوقات سختی را در برابر تجربه خواهید کرد.
ژنرال تادئوس ای ثاندربولت راس را همه به عنوان پدرزن دکتر بروس بنر می شناسند که گاهی اوقات در داستان های هالک سر و کله اش پیدا می شود. راس فرمانده پروژه بمب گاما بود که باعث شد بروس به قهرمانی تبدیل شود که امروز می شناسیم. او کشتن این هیولای سبز را مسئولیت خود می داند و سعی می کند با گردان “هالک کش” خود او را از پای درآورد.او بخاطر تعقیب هالک به خیانت متهم شده و از ارتش اخراج شده است.
در یکی از داستان ها یکی از مأموران شیلد بنام کلی کوارترمین راس را استخدام کرد تا با هالکی ناشناس تر بنام زززکس (Zzzax ) یکی شود که در نهایت باعث جراحت ژنرال شد. در نهیات ژنرال متوجه شد که دشمن قدیمی اش موجود بدی نیست و در بستر مرگ خود برای بروس و بتسی آرزوی خوشبختی کرد.
در سالهای گذشته ثاندربولت چندین بار به حیات بازگشته و نبرد خود علیه هالک را از سر گرفته است. محبوبیت او باعث شد در فیلم هالک هم به او پرداخته شود و بعد از آن در داستان های کمیک هالک سرخ هم دیده شد.

برگهٔ قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20برگهٔ بعدی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام
    مقاله مقاله ای کامل و عالی بود خیلی روش زحمت کشیده بودین اما اگر اجازه بدین نقد هایی بر اون وارد بکنم
    ابتدا
    در نظر شخصیت پردازی کمپانی ورتیگو زیر مجموعه دیسی کامیکس قطعا از تمامی این افراد بالاتر خواهد بود به شخصه لوسیفر ۲۰۰۰ رو برترین کمیک تمام تاریخ میدونم
    شخصیت هایی مانند لوسیفر گریت ایول بیست دارکساید تروفورم الین بلاک ترو فورم اف دومزدی مهمتر از همه مندراک د دارک مانیتور و………… هستند که توانایی حضور در این لیست رو داشتند
    و اینکه در نظر بنده حقیر شما نویسنده ای بسیار با اطلاعات جامع و کاملی هستید اگر مشکلی نباشد به وبسایت بنده (ادرسش رو در مشخصات ذکر کردم) پیام بدهید و از ان بازدید نمایید اگر مشکلی نیست البته

    خدانگهدارتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا