۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

۶۰ Amanda Waller
او از فریبایی و قدرت های خطرناک زنانه شرورهایی مانند پویزن آیوی بی بهره باشد، ولی آماندا والر به همان اندازه خطرناک است که دیگر شرورهای موجود در مجموعه دی سی.
آماندا والر (َmanda Waller) که اولین بار در داستان شماره ۱ “افسانه” به طرفداران کمیک معرفی شد، بیوه ای است اهل شیکاگو که از نبوغ خود برای فرار از زندگی سختی که در پروژه های ساختمانی کابرینی-گرین داشت، استفاده کرد. دختران و همسرش در آنجا به قتل رسیدند. او در دانشگاه در رشته علم سیاسی مشغول به تحصیل شد و به عنوان یکی از کارمندان مجلس مشغول به کار شد. در ابتدای خدمتش از وجود گروه هایی مخفی مانند نیروهای ویژه ایکس و جوخه انتحار اطلاع یافت که در برابر مصونیتی که به آنها تعلق گرفت بود، با دولیت همکاری می کردند. والر موقعیت های مناسبی را در بهبود بخشیدن به این برنامه ها دید، آن برنامه را به کاخ سفید معرفی کرد و مسئول این گروه های مخفی شد.
رئیس جمهور لس لوتر او را به عنوان وزیر امور فراانسان ها برگزید، ولی بعد از فروپاشی این اداره والر به زندان محکوم شد. او بزودی آزاد شد ولی درگیر عملیات های سری سازمان چکمیت (Checkmate) شد. اول به عنوان پادشاه سیاه (Black king) و بعد تحت عنوان ملکه سفید (White Queen). بعدها به یک چیپ نانوتکنولوژی به او پیوند زده شد که می توانست کیمو (Chemo) را در جریان مأموریت ها کنترل کند.

۵۹ Riddler
انگیزه بسیاری از شرورها طمع، نیاز به انتقام یا جنون صرف است. ولی ریدلر کمی متفاوت است. می توان گفت او کاری را شروع کرده که از آن لذت می برد، حداقل به شیوه ای متفاوت و خاص. او که دلمشغولی خاصی به معما، بازی های ذهنی و تله های مرگ پیچیده دارد، جرائمی را مرتکب می شود که دربرگیرنده نوعی چالش ذهنی پیچیده هستند. (به نظر بعضی از علاقمندان به همین دلیل است که همیشه لباس سبز می پوشد).
در ابتدا ادوارد نیگما (Edward Nigma) پسرجوان و باهوشی بود که دوست داشت استعدادهای خود را به نمایش بگذارد. همین باعث شد تا در کاناوالی به عنوان یک تردست مشغول به کار شود. از این طریق می توانست با ترفندهای خود جیب مردم را خالی کند. در نهایت این امر برای ارذاء منیت او بسیار ساده آمد. او شروع به ارتکاب جرائمی کرد تا از این طریق رقیب های شایسته تری را برای خود پیدا کند. در نهایت آن رغیب را در بتمن یافت.
ریدلر یک نمونه کلاسیک از یک “قاتل حراف” است. او نمی تواند بسادگی جرمی را مرتکب شود. او باید نقشه ای پیچیده و دقیق برای انجام کارهای خود طراحی کند. هدف اصلی اش اثبات برتری قدرت ذهنی خود است. به همین دلیل است که گاهی اوقات در چالش هایی که زیاد غیرقانونی نیستند، شرکت می کند. به عنوان مثال در یکی از موارد او پیشنهاد مشاوره جنایی به کارمین فالکونه (Carmine Falcone) داد تا این رئیس گروه مافیایی بتواند هویت قاتل “تعطیلات” را برملا کند. ممکن است اینطور تصور کنید که ریدلر شهرتش را در چند سال گذشته به دست آورده است، ولی سهم آن در داستان های بزرگ را می توان به خیلی پیش از این نسبت داد. از مهمترین معماهایی که او توانست حل کند کشف هویت سری بتمن بود (که بعد از ضربه مغزی که به او وارد شد به فراموشی سپرد). وقتی نوبیت عرض اندام ریدلر برسد، او در استنتاج و کشف رمز مهمترین رقیب بتمن است.در صورتی که او بخواهد سبک زندگی مورد علاقه خود را کنار گذاشته و در گاتاهم سیتی دست به آشوب و وحشت آفرینی بزند، هیچکس جلودار او نخواهد بود.

۵۸ Scarecrow
تعداد کمی از شرورها هستند که با توانایی به این اندازه کم کارهایی بزرگ انجام داده اند. کرین لاغراندام یکی از مؤثرترین شیوه های تهاجمی در میان شخصیت های منفی دی سی را داراست. کدام شخصیت را می شناسید که تا این اندازه بتمن را ترسانده باشد؟ نقطه ضعف کرین کوته بینی اوست. ولی او به عنوان شخصیتی هولناک در شب توانسته است راه های زیادی را به ذهن شوالیه باز کند. این یک قدرت واقعی است.
دکتر جاناتان کرین (Jonathan Crane) یکی از قدرتمندترین و به جهت تم داستانی یکی از وسوسه انگیزترین رقیبان بتمن در دنیای دی سی بوده است. او در کودکی مورد شکنجه و آزار و اذیت بسیار قرار گرفت و تصمیم گرفت تا ذهن انسان را بررسی کند و راه های برخورد انسان ها با ترس را بیابد. بعد از اینکه به او اجازه تدریس داده نشد، او تصمیم گرفت در برابر عذاب هایی که در طول زندگی دیده و تجربه کرده بود، انسان های دیگر را تا حد مرگ بترساند. او چیزی نمی خواهد جز اینکه همه اهالی گاتهام از او بترسند.
بزرگترین سلاح بتمن در رویارویی با جرم ایجاد رعب و وحشت است و اسکیرکراو (مترسک) تنها شخصی است که در این زمینه می تواند با او رقابت کند و این برتری را از او بگیرد. او بارها توانسته با ایجاد توهم بزرگترین تراژدی های زندگی بتمن و یادآوری آنها او را به زانو درآورد. تراژدی هایی چون به قتل رسیدن خانواده اش، مرگ جیسون تاد به دست جوکر و امثال آنها. نقش او در احیای فیلم های بتمن یکی از عوامل دیگری است که در این رده بندی دارای اهمیت بوده و شاید یتوان جایگاه بهتری هم برای او در این لیست برای او در نظر گرفت.

۵۷ Hobgoblin
او ایجاد شد که گرین گابلین بازگردد، ولی خالقان نمی خواستند نورمن آزبورن و بارت همیلتون درگیر ماجرا شوند یا هری آزبورن دوباره به گرین گابلین تبدیل شود. پس خالقان خواستند تا موجودی دیگر با پیشینه وراثتی گابلین ایجاد کنند. با استفاده از هویت سری و مخفی در پیچیدگی های مرسوم مخفی در پس پرده داستان های کمیک، رودریک کیگزلی (Roderick Kingsley) به اولین هابگابلین تبدیل شد. او یک طراح مد میلیاردر بود با رابطه های زیرزمینی که ثروت خود را بیشتر از راه های نامشروع به دست آورده بود.
بعد از اینکه از طرف طراح رقیب ناردا راوانا (Narda Ravanna) مورد حمله قرار گرفت و تا یک قدمی مرگ رفت، تصمیم گرفت از خود بیشتر مراقبت کند. خوشبختانه یکی از نوکران کینگزلی بطور اتفاقی به پروژه گرین گابلین نورمن آزبورن دسترسی پیدا کرده بود. کینگزلی این فرد را کشت تا اطلاعات خود را لو ندهد.
او توانست معجون قدرت آزبورن را کامل کند چون در شیمی و زیست شناسی تبحر خاصی داشت. پروژه او هیچکدام از نقاط ضعف پروژه آزبورن مانند از هوش رفتگی های بلند مدت را نداشت. او همچنین لوازم گرینی مانند گلایدر و بمب های جک اولنترن را بهبود بخشید. او یک خودبزرگ بین تمام عیار است. کینگزلی در نهایت خواست پروژه هابگابلین را پشت سر بگذارد، به همین دلیل سعی کرد تا برای حامی اسپایدرمن فلش تامپسون پاپوش بدوزد. ولی جیسون فیلیپ ماسندیل کوچک که بنام جک اولنترن معروف است، سعی کرد با نجات دادن او از زندان جلوی نقشه های کینگزلی را بگیرد. بعد از ان کینگزلی سعی کرد که با شستشوی مغزی خبرنگار روزنامه دیلی باگل ند لیدز وانمود کند که او هابگابلین است. ماسندیل با پرداخت پول به فارنر (Foreigner) از زندان ازاد شد. پس از به قتل رسیدنش مردم سالها فکر می کردند که او هابگابلین بوده است.

۵۶ Dormammu
هر کس دورمامو را یک بار ببیند می تواند او را تشخیص دهد. از سرش شعله های آتش برمی خیزد. او وخواهرش اومار (Umar) بخشی از نژاد فرابعدی فالتین (Faltine) بودند. طمع آنها را به انحراف کشید و آنها با جذب ماده بیشتر به خود سعی کردند قدرت بیشتری را به دست آورند.
دورمامو از انرژی خالص تشکیل یافته است و قدرت جادویی او در نقش یک جادوگر بی رقیب است. او می تواند از طریق دعا و پرستش از ابعاد مختلف این انرژی را تداوم ببخشد. او می تواند ماهیت مواد را تغییر دهد، از میان ابعاد فضا و مکان تله پورت شود، سفر زمانی کند و حتی گفته می شود از مفیستو قدرتمند تر است. او یک نابغه است و قدرت و سرعت فراطبیعی است. او شباهت زیادی به گست رایدر دارد. البته اگر چهره مرده گست رایدر را در چیزی بنفش و سرخ تصور کنیم.
او که نماینده ارباب آشوب (Lord Chaos) است، در بازی شطرنج کیهانی با اودین مساوی کرد. البته این هم باید گفت که اودین بدنبال کسب تساوی بود. دورمامو می خواست به بازی ادامه دهد. او حتی یک بار ایترنیتی (Eternity) را در بازی شطرنج شکست داده است. وقتی صحبت از ایترنیتی (بینهایت) می کنیم منظورمان بینهایت فضا و زمان است. درست شنیدید!
بزرگترین دشمن او دکتر استرنج است و او چند بار با بارون موردو (Mordo) علیه دکتر متحد شده است. استرنج مورد توجه خواهر دورمامو، کلیا (Clea) است. به نوعی کلیا عاشق دکتر استرنج است. دورمامو در یکی از داستان ها با لوکی علیه انتقام جویان متحد شده است. یک بار هم در جسم دکتر استرنج حلول کرده است. او به همراه خواهرش یک بار توانستند ایترنیتی را مغلوب کنند و جهان را از نو برنامه ریزی کنند و او شیطانی است که در پس قدرت The Hood است.