مقالات کمیک

۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

۹۵ امگا رد
امگا رد (Omega Red) یک سرباز/قاتل زنجیره ای و متجاوز معمولی بود که با نام آرکادی راسوویچ (Arkady Rossovich) شناخته می شد. در یکی از روایت ها اینطور عنوان شده است که او توسط اینترپل و بنشی (Banshee) از مردان ایکس دستگیر شد. یکی دیگر اینطور روایت می کند که همرزمان او بخاطر گناهانی که مرتکب شده بود اعدام کردند ولی جان سالم به در برد.به هر حال KGB او را دستگیر می کند و تصمیم می گیرد از او یک ابرسرباز بسازد. کمی به کاپیتان آمریکا فکر کنید. امگا رد نقطه مقابل اوست.
دانشمندان فکر بکری به سرشان زد تا با استفاده از کربونادیوم (Carbonadium) که ترکیبی انعاف پذیرتر از آدامانتیوم است دستان او را کارآتر کنند. اگرچه این دستان برای کشتن دشنان بسیار مناسب است ولی نمی توان با آن دست داد. در نهایت ثابت شد کربونادیوم سمی بوده و امگارد برای زنده ماندن باید نیروی حیاتی را از قربانیان خود جذب می کرد. امگا رد با تمام قدرت خود می تواند در بدن خود فرومون هایی تولید کند که اسپورهای مرگ نام دارند و می توانند یک انسان عادی را ظرف مدت چند ثانیه از پا درآورد. او تمامی قابلیت های یک ابرانسان معمولی مانند قدرت، سرعت و انعطاف پذیری را داراست و بافت های بدن او بسیار سخت تر از یک انسان معمولی است.
یکی از نقاط ضعف امگارد این است که به یک سنتزکننده کربونادیوم نیاز دارد که ضعف خود در برابر این آلیاژ را تثبیت و جبران می کند. ولورین، با کمک سیبرتوث (Sabertooth) و موریک (Maverick) یک بار این وسیله را دزدیدند و توانستند زندگی را برای او کمی دشوارتر کنند.
بخاطر غیرقابل پیش بینی بودن امگا رد دولت شوروی سابق (سازندگان او) او را منجمد کردند. او در کنار گروه های The Hand، نئوکمونیست ها، گانگسترهای روس مانند پوشکین و قاچاقچیان بزرگ مانند ژنرال کار کرده و به عنوان تاجر در قالب رئیس مافیای سرخ فعال بوده است. او هنوز بدنبال سنتزکننده کربونادیوم است. پس اگر از محل این وسیله اطلاع دارید، لطفاً با او تماس بگیرید! ولی احتمالاً به جای پرداخت جایزه شما را خواهد کشت.

۹۴ آناییلوس
روزی روزگاری گونه ای انسان گونه پیشرفته با استفاده از اسپورهای حیات تخم زندگی می کاشت. یک شهاب سنگ با سفینه آنها برخورد کرد و آنها را به سمت سیاره آرتروس (Arthros) پرتاب کرد. نسل ها بعد یکی از این اسپورهاتکامل یافت و به موجودی حشره مانند تبدیل شد که بسیار هوشمند بود و یک کلاه انتقال دانش برای خود ساخت که به هوشمندتر شدنش کمک بیشتری کرد. این داستان آناییلوس (Annihilus) است. باز یک داستان قدیمی؟
از آنجایی که نقطه آغاز وجودی او از نقطه ای حقیر و از یک دانه اسپور بود، او نسبت به بقای خود بدبین بود و تصمیم گرفت هر چیزی را که سر راهش قرار می گرفت نابود کند. او با بهره گیری از قدرت پرواز، اسکلت حشره وار با زرهی که می توانست در برابر انفجارهای گالاکتوس مقاومت کند، قدرت بسیار زیاد و ۱۰۰ نگهبان بیگانه انجام این کار زیاد سخت به نظر نمی رسید.
با این وجود قدرتمندترین ابزار اناییلوس که مختص اوست و در هیچیک از موجودات دیگر یافت نمی شود، آنتن کنترل کیهانی اوست که انرژی کیهانی را به شکلی جذب می کند و تغییر می دهد که می تواند توسط آن ساختار مولکولی موارد را تغییر دهد و انرژی نابودگر سرسام آوری را تولید کند.
وقتی چهار شگفت انگیز بخاطر پیچیدگی هایی که بواسطه مشکلات حاملگی تحت تأثیر تشعشعات کیهان در سو استورم (Sue Storm) ایجاد شده بود، تصمیم گرفتند این آنتن را از او قرض کنند، او موافقت نکرد و چهار شگفت انگیز مجبور شدند آن را از اناییلوس بدزدند. اناییلوس حتی پسر ریچاردز، فرانکلین را دزدید تا با جذب انرژی او خود را قدرتمندتر کند. رید ریچاردز باید مغز پسر خود را برای مدتی غیرفعال می کردتا از منظومه شمسی محافظت شود. اوه، یک مورد دیگر، در یکی از داستان ها اگر پادرمیانی اودین نبود ثور را می کشت.

۹۳ آمنی من
همه چیز دریاره سبیل! آمنی من یکی از اولین ابرقهرمانان تبدیل شده به شرور در داستان جهان شکست ناپذیر انتشارات ایمیج بود که نه تنها بخاطر قدرت های ابرانسانی اش (قدرت، سرعت وشکست ناپذیری) بلکه بخاطر سبیل جالبش هم مشهوربود. از آنچه از داستان برمی آید، سبیل در بین نژاد ویلترومایت (Viltrumite) رسمی دیرینه است. این نژاد تمدنی بیگانه در زمانی هستند که آمنی من (نولان گریسون) به آن تعلق دارد.
او به عنوان کمیک به سیاره ما به زمین وارد شد و هویت یک نویسنده شناخته شده و موفق بنام نولان گریسون را برای خود انتخاب کرد. او با زنی که زندگی اش را نجات داده بود ازدواج کرد و یک پسر داشت بنام مارک گریسون. مارک بعد از آن شکست ناپذیر شد، قهرمان یک سری از داستان ها.
وقتی آمنی من مقاصد واقعی خود را برای پسرش بازگو کرد، به شکلی فاجعه آمیز با پسرش درگیر جنگ شد. او به عنوان فاتح به امپراطوری ویلترومایت فرستاده شد و آمنی من وقتی متوجه می شود نمی تواند پسر خود را از بین ببرد، فرار می کند و پناهجوی یک سیاره دیگر می شود.
بعد از این شکست، او توسط مردمان خود دستگیر می شود و به مرگ محکوم می شود. ولی قبل از اینکه اعدام شود بدست دشمن قدیمی اش آلن بیگانه (Allen the Alien) نجات پیدا می کند. در همان لحظه متوجه می شود که کل نژاد ویلترومایت در خطر انقراض است. بعد از آن عازم سفری برای نابود کردن امپراطوری ویلترومایت می شوند که همگی سبیل دارند.

۹۲ پارالاکس
اینکه او شبیه یک سوسک هست، مهم نیست. این ارگانیزم هوشمند که از وحشت تشکیل یافته، مسئول تبدیل شدن یکی از محبوب ترین قهرمانان دی سی به یک قاتل حرفه ای بین کهکشانی است.
داستان اصلی قرار دادن هل جوردن از گروه فانوس سبز در مقام یک شرور بقدری بحث برانگیز بود که نویسنده اثر جف جونز (Geoff Johns) باعث شد تا تغییراتی در خط داستانی ایجاد کند.
او در ابتدا به عنوان موجودی هیولایی طراحی شده بود تا یک تهدید سیمبیوتی. ولی بعدها این موجود به چیزی تبدیل شد که تهدیدی جدی تر تبدیل شد و جای سپاه سینسترو را در ایجاد تهدیدها گرفت. این عامل ایجاد وحشت در طول مدت حضورش در دنیای فانوس سبز توانسته با تزریق درام قابل قبول در جریان داستان ها علاقه دوستداران را به خود جلب کند.

۹۱ ادورسری
سری داستان های Fable از جمله کمیک های ورتیگو دی سی هستند که با قلم ویلینگهام منتشر می شوند داستانی را نقل می کند که در آنها تمامی شخصیت های داستان های جن و پری، حکایت های عامیانه و فانتزی بالاجبار توسط شخصیت ظالم و اسرارآمیز بنام ادورسری (Adversary) از محل اصلی خود خارج می شوند. او اولین موج حملات را توسط ارتشی از سربازان چوبی به دنیای Mundy ترتیب داد. نیروهای ادورسری تحت فرماندهی او در تمامی سرزمین ها پخش می شوند و هر چه سر راه آنها قرار می گیرد، تسخیر می کنند.
هویت اصلی ادورسری چیست؟ آنهایی که با داستان آشنا هستند، از اینکه بفهمند او کسی نیست جز ژپتو تعجب نخواهند کرد. بله همان ژپتوی پیر داستان پینوکیو. ولی او دیگر نجار و حکاک نیست. او که ذهنیتی پیچیده پیدا کرده، به جادوگری تبدیل شده که حاکم امپراطوری است و بدنبال فتح تمامی سرزمین های داستانی است.
در کمیک ها به ادورسری به درستی پرداخته نشده است. ولی او منشأ قدرت پیشران تمامی روایت هاست. در این سری از داستان ها، پس از هر کشورگشایی و تصرف سرزمین ها، اهالی آنها از سرزمین های خود بیرون رانده می شوند و به دنیای واقعیت تبعید می شوند که در آن به نیویورک و دنیای زیرزمینی آن نقل مکان می کنند.

برگهٔ قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20برگهٔ بعدی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام
    مقاله مقاله ای کامل و عالی بود خیلی روش زحمت کشیده بودین اما اگر اجازه بدین نقد هایی بر اون وارد بکنم
    ابتدا
    در نظر شخصیت پردازی کمپانی ورتیگو زیر مجموعه دیسی کامیکس قطعا از تمامی این افراد بالاتر خواهد بود به شخصه لوسیفر ۲۰۰۰ رو برترین کمیک تمام تاریخ میدونم
    شخصیت هایی مانند لوسیفر گریت ایول بیست دارکساید تروفورم الین بلاک ترو فورم اف دومزدی مهمتر از همه مندراک د دارک مانیتور و………… هستند که توانایی حضور در این لیست رو داشتند
    و اینکه در نظر بنده حقیر شما نویسنده ای بسیار با اطلاعات جامع و کاملی هستید اگر مشکلی نباشد به وبسایت بنده (ادرسش رو در مشخصات ذکر کردم) پیام بدهید و از ان بازدید نمایید اگر مشکلی نیست البته

    خدانگهدارتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا