۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

۴۰ بارون زیمو ۲
هلموت جی زیمو (Zemo) پسر بارون هاینریش زیمو است که پا جای پدر گذاشت و به یک ابرشرور تبدیل شد. پدرش چقدر باید از این بابت به خود ببالد. او کار خود را به عنوان یک مهندش آغاز کرد و وقتی اخبار مربوط به بازگشت کاپیتان آمریکا از دوران بازنشستگی را شنید، فوق العاده عصبانی شد. دلیل عصبانیت او چه بود؟ اوه، آقای آمریکا به شکلی مسئول مرگ پدرش بود.
او تحت نام فینیکس کار خود را شروع کرد. البته نباید او را با جین گری اشتباه گرفت. او خیلی زود کاپیتان آمریکا را دستگیر کرد. سپس بطور تصادفی در محفظه ای که پر بود از ماده ای بنام Adhesive X که قویترین ماده چسبناک بود، سقوط کرد و همه فکر کردند که او مرده است. ولی این اتفاق نیفتاد و او در عوض به پیکره ای که از جنس موم است شبیه شد.
بعدها دوباره شاهد حضور بارون زیمو بودیم که اینبار متحد پنگوئن بود و دوست کاپیتان آمریکا آرنولد راث را ربود تا کاپیتان را به تله بیندازد. بعد از آن زیمو تحت نظر “جمجمه سرخ” و مادر اعظم آموزش دید. آنچه مشخص است، زیمو علاقه زیادی به دزدیدن دوستان کاپیتان دارد. چون در اقدامی دیگر دوست دیگر کاپیتان بنام دیوید کاکس را دزدید. اینبار او کاکس را شستشوی مغزی داد و از او برای جنگ علیه کاپیتان استفاده کرد.
زیمو حتی یک بار نسخه ای روزآمد شده از گروه اربابان شرارت (Masters of Evil) را ایجاد کرد. آنها به مقر انتقام جویان حمله کردند و کاپیتان آمریکا و شوالیه سیاه را اسیر کردند و هرکول و جارویس (Jarvis) را بشدت کتک زدند. این یکی از تاریک ترین دوران انتقام جویان بود. در آن رویداد او از سقف بنایی به پایین سقوط کرد. او حتی یک بار در کوه آتشفشان سقوط کرده است.
از این سقوط ها که بگذریم، یمو یک نابغه است که در مبارزات تن به تن و تیراندازی مهارت خاصی دارد. سنگ های ماه هم به هلموت قدرت زیادی بخشیده اند که کنترل نور و تغییر گرانش، تغییر فاز مولکولی و پرش و انتقال در مسافت های دور از جمله آن قدرت ها هستند. در سالهای اخیر اهداف او شیطانی تر شده اند و گروه ثاندربولتس (Thunderbolts) را ایجاد کرد که در اصل اعضای گروه اربابان شرارت بودند که زیمو به آنها اعتبار جعلی قهرمانان را داده بود تا از آنها برای تغییرات مورد نظر خود استفاده کند. وقتی این نقشه بطور کامل شکست خورد، اعضای گروه ثاندربولتس به کار ادامه دادند. بعضی از آنها خیلی خطرناک بودند و بعضی نقش نجیب زاده ها را بازی می کردند.

۳۹ شردر
شردر (Shredder) که بنام اوروکو ساکی (Oroku Saki) شناخته می شود دشمن اصلی گروه لاک پشت های نینجا و رئیس آنها اسپلینتر (Splinter) است. او استاد هنر رزمی نینجیتسو است و رهبر گروه فوت کلن (Foot Clan) که گروهی ترسناک از جنگجویان و آدمکشانی هستند که جرائم سازمان یافته انجام می دهند.
در کمیک های اصلی میراژ (Mirage Comics) نینجای مورد احترام هاماتو یوشی که که زمانی صاحب اسپلینتر (قبل از جهش یافتگی) بوده، وقتی برادر شردر را در جریان یک امر غیرقانونی می کشد، نقش مهمی را در گرایش او به فساد بازی می کند. شردر که در آتش انتقام می سوزد، مدارج ترقی را در فوت کلن طی می کند و در نهایت به نیویورک سفر می کند و یوشی قدرتمند را از بین می برد.
چیزی که شردر از آن بی خبر بود این واقعیت بود که موش یوشی در آینده بصورت موجودی جهش یافته و انسان گونه درمی آید و استاد گروهی می شود که از نینجاهای ماهر (و انسان گونه) تشکیل یافته اند و بدنبال انتقام مرگ استاد نینجا هستند.
لاک پشت ها در اولین رویارویی با شردر او را شکست دادند، ولی یکی از اعضای فوت کلن با استفاده از کرم هایی که از گوشت بدن او تغذیه می کردند، او را به زندگی بازگرداند. شکست شردر کرمی دیری نپایید و یک بار دیگر به شکلی هیولایی شبیه کوسه به این زندگی بازگشت.
ظاهر شردر شبیه سامورایی های کلاسیک است که روی شانه ها، ساعدها و دستان خود پلاک فلزی دارد. طراح زره کوین ایستمن در اینباره می گوید که ایده این زره را از رنده پنیر گرفته است. او یک شنل هم دارد. صورت شردر را یک ماسک پوشانده و غیر از چشم او چیزی از چهره اش مشخص نیست.
نسخه آرچی کامیک شردر که بعضی از بچه های دهه ۸۰ ممکن است آن را بخاطر داشته باشند، یکی از شخصیت های گیج و منگی بود که نشانی از شرارت هوشمند را نمی شد در او سراغ گرفت.این شماره ها بیشتر بر اساس سریال انیمیشن خلق شده بودند و در آنها شردر چندین حالت به خود گرفته بود که یکی از آنها نسخه شرل آلتروم بود که بیشتر ماده ای لزج و چسبنده مغزی شکمی بود که درون یک ربات جنگنده را اشغال کرده بود ور در نسخه انیمیشنی لاک پشت های نینجا ظاهر شد.
شردر در تمامی بازی های اصلی لاک پشت های نینجا حضور داشت و اغلب به عنوان غول مرحله آخر هنرنمایی می کرد.

۳۸ سنتینل
مردان ایکس یا دشمنان زیادی روبرو بوده اند که بدلیل تفاوت از آنها وحشت داشته اند، ولی اکثر آنها به شکلی از انسانیت برخوردار هستند که مخاطب را جذب می کند و می توان با آنها ارتباط منطقی برقرار کرد. این مطلب در مورد سنتینل ها صادق نیست. آنها ربات های قدرتمند و غول پیکری هستند که شاید بتوان آنها را ترسناک ترین نماد نفرت از جهش یافته ها دانست. ماشین هایی که ساخته شده اند تا آنهایی را که متفاوت هستند از بین ببرند.
سنتینل ها در اولین حضور خود تصمیم گرفتند که بهترین راه دفاع از انسانیت حکومت به آنهاست و این گرایش در داستان “روزهای گذشته آینده” به نقطه اوج خود رسیددر آن داستان ما شاهد اینده ای بودیم که در آن سنتینل ها ارباب انسان ها بودند و کلیه جهش یافته ها نابود شده بودند و باقی مانده آنها در کمپ هایی اسیر بودند که به راحتی در آنها کشته می شدند. چه کسی می تواند از بین رفتن ولورین به دست یک سنتینل را فراموش کند؟
سنتینل ها را بیشتر بخاطر همگونی و نبود فردیت بین آنها می شناسیم. چندین سنتینل داریم که برجسته تر هستند و رهبر آنها مستر مولد (Master Mold) یکی از آنهاست و یک نیمرود (Nimrod) بسیار خبیث از خط زمانی “روزهای گذشته آینده” که ریچل سامرز را در زمان تعقیب کرده بود. در نهایت مستر مولد و نیمرود که در نهایت به شکلی عجیب ترکیب و به یک دشمن بزرگ دیگر برای مردان ایکس بنام باستین (Bastian) تبدیل شدند که ظاهر انسانی آن باعث شد فرماندهی عملیات “تحمل صفر” به او برسد. این عملیات یکی از بدترین برنامه های دولت بود که علیه جهش یافته ها تدارک دیده شده بود.
سنتینل ها نسخه های ایکس منی از ترمیناتورها هستند و سمبلی از وحشت و نفرت که جهش یافته ها باید آن را تجربه کنند.

۳۷ زوم
تبدیل هانتر زالامون (Hunter Zolomon) به یکی از دوستان و همکاران والی وست از همان جوانی و و سپس تبدیل شدن به زوم تراژیک و اجتناب ناپذیر بود. او که غرورش مانعش شده بود و تنها میزی که پشتش نشسته بود سد راهش بود، تنها نیازمند یک حرکت بسیار خشن و شکننده از طرف گوریلا گراد (Gorilla Grodd) کافی بود تا به زوم (Zoom) تبدیل شود.
سانحه ای که از تردمیل کیهانی ناشی شده بود، او را از کمر به پایین فلج کرد و باعث شد او محدودیت های فیزیکی را کنار گذاشته فیزیک خود را بسازد. او پس از دستیابی به قدرت های جدیدش تصمیم گرفت از والی وست انتقام بگیرد. چون باور داشت در زمانی که او بیش از همه به او نیاز داشت او کمک هایش را از او دریغ کرده است. او خشم خود را متوجه همسر والی وست کرد و سعی کرد او را بکشد.
والی وست زندگی لیندا را نجات داد ولی حمله زوم باعث شد تا بچه لیندا در شکمش از بین برود. این رویداد باعث شد تا زوم به چیزی تبدیل شود که همه قهرمانان از او انتظار دارند. او می تواند به روش خود در زمان تغییراتی انجام دهد و این روش او برای انجام کارهای پلید بصورتی سریع است تا فلش نتواند او را متوقف کند. سرعت او ناشی از توان او در ایجاد تغییر در بافت زمان است. سرعتی که تنها اسپیدسترهای سرخ امیدوارند روزی با آن برابری کنند.

۳۶ وندال سوج
با داشتن چنین نامی (سوج = وحشی) چیزی جز شرارت نمی توان از چنین شخصیتی انتظار داشت. او می تواند در شرایطی برابر دردسرهای زیادی را برای ابرقهرمان ها (فلش، مارشن منهانتر و تعدادی دیگر) ایجاد کند. فناناپذیری سوج باعث شده است تا به یکی از دشمنان جدی در دنیای دی سی تبدیل شود. خشونت او به اندازه نبوغ اوست. او یک تکنیسین خرابکار است که در نوع خود با نبوغ لوتر رقابت می کند. او یکی از اعضای مؤسس جامعه بی عدالتی است و در رویداد بحران نهایی وقت آن را یافت تا در زمان سفر کند و میراث و اصالت بسیاری از ابرقهرمانان دوران طلایی را هدف قرار دهد.
نبوغ وندال سوج محصول قرن ها مبارزه و جنگ است، زندگی ای که در آن باید از محدودیت ها و مرزبندی ها فراتر می رفت و تعریفی نو از تهدید ارائه می داد. بطور خلاصه او مرد بسیار خبیثی است که تنها محدودیتش این است که محدودیتی ندارد!