۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

Kang the Conqueror ۶۵ 
کانگ با وجود داشتن قدرت های ویژه نبوغ خاصی هم دارد. او فیزیکدان، محقق تاریخ دان و مهندس است. بواسطه تجربیاتش در مسافرت در زمان، او تحت آموزش های مبارزاتی قرن ۴۰ ام قرار گرفته است! او یک زره به تن دارد که هولوگرامی جذاب و توانایی ایجاد میدان انرژی در آن گنجانده شده است. او به کمک سفینه زمان نورد خود می تواند به هر تکنولوژی از هر قرنی دستیابی داشته باشد.
او که هنگام تولد ناتانیل ریچاردز نام داشت، یکی از نیاکان ریدریچاردز چهارشگفت انگیز محسوب می شود. او از زمان خود کسل می شود و به مصر باستان مسافرت می کند و در آنجا به فرعون راما-توت (Rama-tut) تبدیل می شود. خوشبختانه چهارشگفت انگیزبه همراه دکتر استرنج در همان زمان اقدام به مسافرت در زمان کرده بودند و توانستند او را متوقف کنند.
او خود را اسکارلت سنتوریم (Scarlet Centurion) می نامد و تا حدودی می تواند انتقام جویان اولیه را تحت تأثیر قرار داده و به جنگ علیه انتقام جویان اصلی وادارد. بعد از ناکامی در انجام این نقشه او به قرن خود برمی گردد و به کانگ فاتح تبدیل می شود و امپراطوری خود را تشکیل می دهد. ولی به نظر می رسد مشکلات او ریشه در ارتباطش با زنان داشته باشد. او سعی می کنند با تلاش برای شکست دادن انتقام جویان شاهزاده راونا را تحت تأثیر قرار دهد. او همچنین سعی می کند عشق Celestial Madonna را مال خود کند که منجر به مرگ یکی از انتقام جویان بنام سواردمن (Swordman) می شود.
بعدها کانگ در غرب قدیم با هاکای و ثور می جنگد. او بیش از حد انرژی جذب می کند و خود را نابود می کند. ولی بعدها کانگ به شکلی دیگر باز می گردد. با وجود مرگ کانگ اولیه بواسطه سفرهای زیاد در زمان تعدادی از نسخه های مشکل دار از او ایجاد شده بودند. در نهایت آنهایی که ثبات بیشتری داشتند هیأتی تشکیل دادند تا نسخه های احمق تر را از بین ببرند.

۶۴ Poison Ivy

پویزن آیوی که پاملا ایسلی (Pamela Isley) نام دارد، ابتدا در کمیک شماره ۱۸۱ بتمن معرفی شد. خون او مسموم است، ولی بوی خوش فرومون آن باعث مدهوش شدن قربانیان می شود.
این حالتی شبیه به خارش و میل جنسی را ایجاد می کند که جذب مردان را خیلی راحت می کند. برخی از شرورها به افراد مورد علاقه بتمن حمله می کنند و برخی دیگر به عشق او، ولی پویزن آیوی مستقیم بتمن را هدف قرار می دهد. او با ظاهری فریبنده و جذاب، بسیار کشنده است. بسادگی می توان فهمید که چرا تعداد زیادی از مردان طعمه او شده اند.
هر کدام از دشمنان بتمن قدرتی دارند که در برابر او به آنها یک برتری می دهد. در مورد اسکیرکراو (Scarecrow) این برتری وحشت است. در مورد دوچهره (two face) این امتیاز حس گناهی است که در قربانیانش ایجاد می کند. پاملا در این لیست قرار گرفته است چون از دو سلاحی استفاده می کند که به قدمت زمان هستند: نیروی جنسی و کنترل ذهن. شاید بتوان آنها را یک عامل تصور کرد. در این مورد نمی توان مطمئن بود.
پویزن آیوی به این ترتیب کمی استروژن را در لیست دشمنان بتمن بالا می برد و اثبات می کند که ایجاد وحشت و بی امنی در گاتهام و به خطر انداختن بتمن فقط مختص مردها نیست. او با کنترل حیات گیاهی و برخورداری از قدرت های هیپنوتیزمی در میان دشمنان بتمن جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که فرا طبیعی است. گاهی گاتهام را به چیزی شبیه پارک مرکزی نیویورک تبدیل می کند و گاهی با تحت تأثیر قرار دادن هارلی کوئین شهر را به هم می ریزد. یا شاید بخواهد با شستشوی مغزی سوپرمن بتمن را از بین ببرد. این همه از او دشمنی درخور ساخته اند. نکته دیگر این است که در اعماق وجود پویزن آیوی شخصیتی است که می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و با آنها همدردی کند. این خود یکی از بزرگترین ویژگی های هر ضدقهرمانی می تواند باشد. علاوه براین او بی اندازه بیرحم و جذاب است.

۶۳ The Leader

در گذشته او را با نام ساموئل استرن می شناختند و در یک کارخانه تولید مواد شیمیایی در شهر بویس در آیداهو مسئول نقل و انتقال مواد شیمیایی بود. این مواد بنا به دلایلی منفجر شدند و استرن در معرض تشعشعات گاما قرار گرفت. بعد از التیام زخمهایش او به یک نابغه غول پیکر و سبزرنگ تبدیل شده بود که نام لیدر (رهبر) را برای خود برگزید. دلیل انتخاب این اسم گرایش ناخودآگاه او برای تبدیل شدن به فردی بود که به اندازه برادر فیزیکدانش فیلیپ باهوش است.
بعد از این آلودگی تشعشعاتی لیدر قادر بود تا عواقب یک اتفاق را قبل از وقوع آن پیش بینی بکند، حافظه ای فوق العاده کسب کرده بود، از هوشی سرشار برخوردار بود و می توانست بالمس انسان ها آنها را کنترل کند. او در استفاده از تسلیحات، کامپیوترها، فیزیک انسانی و ژنتیک فوق العاده پیشرفته بود. او ارتشی از موجودات انسان نمای پلاستیکی دارد که یک بار سعی کرد با استفاده از آنها تاریخ بشریت را بازنویسی کند، دولت آمریکا را سرنگون کند و سیستم جذب انرژی بروس بنر را بدزدد و بتواند با آن انرژی حاصل از انفجارهای هسته ای را جذب کند.
در یکی از موارد، لیدر هالک را نجات می دهد و روی او عملی جراحی انجام می دهد تا زندگی اش را نجات دهد. هالک که به او احساس دین می کند، به سیاره مادری واچر می رود و به ماشین نهایی او که در برگیرنده تمامی دانش جهان هستی است حمله می کند. این حجم از اطلاعات برای لیدر بیش از حد است و در نهایت او را از پا می اندازد. او بعدها با ژنرال راس متحد می شود تا علیه هالک وارد جنگ شود. او نسخه های جعلی رئیس جمهور و معاون اول او را ساخته و سعی دارد آنها را جایگزین کند. در این بین منبع منهتن را به تشعشعات گاما آلوده کرده است تا نسلی از انسان های مشابه خود را ایجاد کند. او همچنین مرکز منهتن را بمباران کرد، و هزاران انسان را به کشتن داد و جامعه خود موسوم به فریهلد (Freehold) را در قطب شمال ایجاد کرد که ساکنانش تنها کسانی بودند که بر اثر مسمومیت تشعشعاتی در حال مرگ بودند.

۶۲ Lizard
دکتر کرت کانرز (Curt Connors) زمانی جراح زبردستی بود که برای کمک به مجروحان جنگی به ارتش پیوست. پس از اینکه بر اثر یک انفجار دستش آسیب دید، دست او را قطع کردند. او وقتی به عنوان یک فرد متخصص در تکنولوژی و با هدف پژوهش به نیویورک بازگشت، تحت تأثیر اسرار خزندگان قرار گرفت. کانرز سرمی آزمایشی از دی ان ای خزندگان ساخت و بر روی خود امتحان کرد. دست او دوباره به حالت اولیه اش بازگشت ولی نه بدون اثرات ثانویه. مهمترین این اثرات این بود که او به یک مارمولک عظیم الجثه تبدیل شد.
دکتر کانرز به عنوان در شکل لیزارد قدرت، سرعت و چابکی ابرانسانی دارد. او می تواند از دیوارها بالا رود، اعضای خود را بازسازی کند و با دم خود ضربه های سریعی وارد کند. او همچنین می تواند با ذهن خود تمامی خزنده های موجود در شعاع یک مایلی را تحت کنترل خود درآورد. آنچه مقابله با لیزارد را دشوار می کند مردی است که داخل آن قرار دارد. پیتر پارکر بارها از مهارت های علمی خود برای رویارویی با او استفاده کرده است تا او را به دوست خود کرت کانرز تبدیل کند. ولی استرس و واکنش های شیمیایی باعث می شوند که او به قالب خود بازگردد. اگرچه او علاقه ای به انسان ها ندارد ولی می توان گفت که با وجود اتفاقات بد کانرز هنوز در جایی در اعماق وجود او زنده است. چون تا به حال او تا به حال آسیبی به همسر خود مارتا یا فرزندش بیلی نرسانده است.
کانرز در قالب لیزارد بارها با از خودگذشتگی سعی کرده به پیترپارکر کمک کند. او زندگی زن عمو می را نجات داده است، فرمولی برای حل کردن کاستوم راینو (Rhino) ساخته و کارهایی از این قبیل. او همچنین به پیترپارکر اجازه داد تا در امپایر استیت مشاور تدریس او شود و حتماً می دانید که پیتر پارکر تا چه حد غیرقابل اعتماد می تواند باشد.

۶۱ Parasite
پاراسایت (انگل) در کمیک های سوپرمن فرم های مختلفی به خود گرفته است. همانطور که از نام این ابرشرور دی سی برمی آید، توانایی این را دارد که انرژی، دانش و قدرت های افراد را با لمس آنها جذب کند. همانطور که می توان تصور کرد، این شخصیت می تواند مشکلات زیادی را برای سوپرمن ایجاد کند.
خاستگاه اصلی این شخصیت از دوره نقره ای کمیک ها او را یک کارگر کارگاه ساده معرفی کرد که در معرض مواد شیمیایی خطرناک قرار گرفت. این مواد شیمیایی از فضا توسط سوپرمن به زمین منتقل شده بود و باعث ضد تا او به موجود انگلی ارغوانی شکلی تبدیل شود.
در تغییراتی که در داستان های عصر مدرن شاهدش بودیم، شخصیتی کماکان شبیه همان شخصیت اصلی معرفی شدولی در نبرد بزرگی که با سوپر در کره ماه داشت، تغییراتی در او ایجاد شد و او به هیولایی مخوف تبدیل شد که دهانی شبیه زالو داشت. بعدها او یک موجود تغییر شکل ده را به خود جذب کرد و همین به او این قابلیت را می داد که تمامی قربانیانش را تقلید کند. وقتی او لوئیس لین را دزدید، سوپرمن او را یک بار و برای همیشه شکست داد. در داستان های مصور “فرارسیدن پادشاهی” این پاراسایت است که مسئول رویدادهای فاجعه باری است که نیمی از میدوست را نابود می کند. در نبرد با ماگوگ و جوخه عدالت او پاراسایت کاپیتان اتم را از هم می درد و باعث بروز انفجار اتمی بزرگی می شود.