۱۰۰ ابرشرور دنیای کمیک

Cassandra Nova ۵۰
کاساندرا نوا (Cassandra Nova) وقتی به دنیا آمد بدن نداشت. برای حل این مشکل او تصمیم گرفت دی ان ای چارلز اگزور را کپی کند و به این ترتیب به خواهر دوقلوی او تبدیل شد. آنها با هم مشکلی نداشتند تا زمانی که ایکس به افکار پلید او پی برد. ایکس سعی کرد کاساندرا را بکشد ولی کاساندرا زنده ماند و سالها طول کشید تا از دیوارهای فاضلاب راه خود را به بیرون باز کند. او سعی کردن به جهت فیزیکی خود را بازسازی کند و رفتارهای انسان ها را تقلید کند. این عشق خواهر-برادری باعث شد او تصمیم بگیرد پروفسور ایکس و عشق او لیلاندرا (Lilandra) را از بین ببرد.
کاساندرا نوا ذاتاً قدرت های پروفسور ایکس مانند حرکت دادن اجسام با ذهن و تله پاتی را دارد. یکی دیگر از قابلیت های او جلوگری از ورود افکار پروفسور به ذهن خود است. او می تواند صدا و دی ان ای دیگران را تقلید و کپی کند. این قابلیت زمانی کارآیی خود را نشان داد که وانمود کرد دونالد تراسک است و سنتینل ها را متقاعد کرد که ۱۶ میلیون جهش یافته ساکن در گنوشا (Genosha) را بکشد. او بقدری قدرتمند است که در یک مورد توانست با قدرت سریبرا (Cerebra) کنترل بدن پروفسور ایکس را بدست بگرد و بعد به او شلیک کند.
وقتی در بدن ایکس بود یکی از دانشجویان مؤسسه اگزویر را بنام بیک (Beak) را وادار کردبیست (Beast) را مورد حمله کند که باعث به کما رفتن او شد. او آنقدر قوی است که جین گری مجبور شد وجدان اگزویر را تکه تکه کند و در ذهن تمام جهش یافته ها جاسازی کند.

Anti-Monitor ۴۹
شرورها در هر شکل و اندازه ای پیدا می شوند. آنتی مانیتور در وضعیتی حماسی ظاهر می شود. قبل از اینکه نقش خود را به عنوان تهدید در سپاه سینیسترو ایفا کند، برند منحصربفرد او توانست در رویداد بحران در زمین های بینهایت تأثیر دائمی خود را بر دنیای دی سی به جا بگذارد. خط داستانی که یک رویداد کلاسیک به حساب می آید. در این داستان آنتی مانیتور به مهمترین تهدید مالتی ورس تبدیل شد و در لیست تحت تعقیب ترین افراد لیست سپاهیان گرین لنترن جایگاه ثابتی را به خود اختصاص داد.
علم شرارت آنتی مانیتور حتی چشمان سرسخت ترین طرفداران کمیک را لوچ می کند. امواج آنتی مانیتور مسلح شده و جذب انرژی های دنیاهایی با ماده مثبت از جمله این قدرت ها هستند. ولی تبعات کارهای او بر روی ابرقهرمان هایی که تصمیم گرفتند در برابرش بایستند ما را شوکه می کند. بعضی از آنها مانند بری الن و سوپرگرل جان خود را فدا کردند تا جلوی تهدیدهای او را بگیرند.
متأسفانه آنتی مانیتور تنها در دو داستان اصلی دیده شده است. ولی حضور او در داستان ها همیشه به خوی خود رویدادی اصلی را رقم می زند. او مسائل را برای همیشه تغییر می دهد و وقت شما را تلف نمی کند. شاید به همین دلیل است که او را برای مواقع خاص حفظ می کنند.

Mephisto ۴۸
مفیستو غیر از اینکه یک شرور برجسته در دنیای کمیک ها باشد، نسخه کمیک بوکی شیطان هم محسوب می شود. ترسناک شد! او می تواند تغییر شکل دهد، در زمان تغییر ایجاد کند و دارای قدرت ابرانسانی است. می توانید برای کشتن او سعی کنید، ولی او دوباره خود را ترمیم می کند. پس وقت خود را هدر ندهید. با این وجود قوی ترین قابلیت او وسوسه کردن است.
او همچنین رفیق شفیق مرگ نیز هست. آنها با هم قرارداد بسته اند تا مفیستو روح مرده ها را تسخیر کند. او می تواند روح انسان های زنده را هم تسخیر کند. ولی این کار را تنها با اجازه خود آنها می تواند انجام دهد. او رابطه دوستانه ای با سیلور سرفر یا ثور ندارد. چون آنها قدرت هایی هستند که انسان ها با نیروی مثبت و شادی می توانند در مسیر آنها قرار گیرند.
او در یکی از رویدادها با اسارت مادر دووم او را کفری کرد. او روح و مغز میستر فنتستیک، همسرش، زن نامرئی و پسرشان فرانکلین ریچاردز را تسخیر کرد. این مسئله زمانی رخ داد که آنها در یک جن گیری نادرست عمل کردند.
یکی دیگر از رویدادهای بسیار ناگوار زمانی رخ داد که اسکارلت ویچ برای باردار شدن از همسرش ویژن از جادویی استفاده کرد که این جادو دو تکه از روح مفیستو را احضار کرد و به بدن ویژن منتقل کرد. اسکارلت ویچ در نتیجه این کار دچار جنون می شود. آنچه واضح است این است که نمی شود با مفیستو شوخی کرد.

Thanos ۴۷
ثانوس اولین بار در داستان شماره ۵۵ از کمیک های آیرون من (در ماه فوریه ۱۹۷۳) به طرفداران معرفی شد. این شخصیت تنها یک هدف دارد و آن تسخیر کل جهان هستی است. او پایگاهی در زمین ایجاد کرده بود و لشگری از مزدوران بیگانه را دور هم جمع کرده بودتا با کمک آنها مکعب کیهانی را پیدا کند. مکعب کیهانی قدرت تحقق بخشیدن به هر آرزویی را داشت.
ثانوس شهرتی منفی در مجذوب دختران بد شدن دارد. او عاشق بانوی مرگ شده بود. و برای اثبات عشق خود به جای تقدیم شاخه های گل رز و شعرهای عاشقانه، قصد داشت تمام حیات در جهان هستی را از بین ببرد. چقدر رمانتیک!
در یکی از داستان ها او موفق به یافتن مکعب کیهانی می شود و آروز می کند همه چیز را تحت کنترل بگیرد. کاپیتان مارول با این مسئله مشکل دارد و مکعب را از بین می برد و قدرت ثانوس را از او می گیرد. و بعد چون قدرتی ندارد بانوی مرگ هم او را رها می کند.
او در تایتان یکی از اقمار سیاره زحل متولد شده است و به نسل ایترنال ها تعلق دارد. ولی او دارای ژن تغییر شکل یافته ای هم هست که باعث افتراق در او شده است. او در دوران نوجوانی خود از جمع گریزان بود و به همین دلیل نابهنجاری های رفتاری بسیار در او ایجاد شد. او آنقدر از محیط زندگی و موجودات آن متنفر است که با حمله اتمی به زادگاهش میلیون ها از افراد آن سیاره را از بین می برد. او دختر خود را آموزش داد تا آدمکشی حرفه ای شود.
او دارای قدرت به حرکت درآوردن اجسام و تغییر مواد است، هوش فرابشری دارد و می تواند در هر تکنولوژی به درجه استادی برسد. در زمان سفر می کند و دارای قدرت تله پورت نیز هست. او شبیه یک گوریل است.

Doomsday ۴۶
باید عملکرد دومزدی را تحسین کرد. اگر ما به جهت ژنتیکی طوری طراحی شده بودیم که ماشین کشتار باشیم و همواره دست به جنایت بزنیم، و در برابر مرگ و نابودی مصون باشیم، تا بتوانیم سوپرمن را از پیش روی برداریم، این عادت را برای بقیه عمر خود جعل می کردیم.
او قرار نیست چیزی را اثبات کند، او مانند لکس لوتر نیست که با شرکت خود صاحب امتیاز ویژه ای شود. تنها چیزی که باید در مورد او اجراش ود این است که او را در میان شرورهای دیگر قرار دهی و از آنها بخواهی تا کسی که ابرقهرمانی را کشته، دست بلند کند. تنها دستی که بلند خواهد شد، دست او خواهد بود.
این شخصیت خیلی زود جایگاه خود را در بین شرورها باز کرد، ولی بعد از کشتن سوپرمن کار خارق العاده ای از خود نشان نداده است تا جایگاهی بهتر از ۴۶ را بتوان برای او تصور کرد. او در یکی از بهترین کمیک های تاریخ ضربه ای مهلک را به پیکره دی سی وارد کرد. ولی قدرتی که در داستان به یادماندنی مرگ سوپرمن از خود نشان داد دیگر تکرار نشد.
با وجود اینکه اوج توانایی او در ابتدای مسیر شرارتش حاصل شد، ولی باید به معجزه تکامل هم در موردش باید توجه شود. او می تواند در برابر هر آنچه که در مسیرش قرار می گیرد، از خود انعطاف نشان دهد. از سلاح های صوتی گرفته تا شمشیرهای پلاسمایی. دیگران هر چه بیشتر تلاش می کنند تا او را متوقف کنند، او شکست ناپذیرتر می شود. دارکساید و اشعه های امگای او خیلی دیر از این واقعیت مطلع شدند. او نیازی به خوردن و استراحت کردن ندارد و بدن او از بافت های استخوان شکل پوشیده شده است که می تواند از آنها به عنوان یک سلاح استفاده کند. در ظاهر شاید بتوان او را یک موجود تک بعدی دانست، ولی این موضوع را نمی توان به رخ کسی که آخرین پسر کریپتان را کشت، کشید.