۱۰ COLOSSUS
در دهه ۱۹۹۰ یکی از طولانی ترین طرح های فرعی داستانی “ایکس من” ویروس میراث (Legacy Virus) بود که به عنوان یک بیماری مرگبار فقط جهش یافته ها را هدف قرار می داد. یکی از معروف ترین مردان ایکس که در این داستان مرد ایلیانا راسپوتین (Illyana Rasputin) خواهر جوان عضو قدیمی گروه ایکس من پیوتر راسپوتین (Piotr Rasputin) بود که به عنوان کلاسوس (Colossus) شناخته می شد. در سری ایکس من های عجیب کمیک شماره ۳۹۰ (به قلم اسکات لادبل، سالوادور لاروکا و گروهی دیگر از قلمزنان) دانشمند مقیم گروه ایکس هنک بیست مکوی (Hank Beast Maccoy) توانست درمان ویروس میراث را پیدا کند! با این وجود بیست متوجه شد که تنها راه فعال شدن این درمان این است که فرد جهش یافته با قدرت خود آن را فعال کند. نکته هولناک این بود که فرد جهش یافته در این بین جان خود را از دست می داد. او درمان را کنار گذاشت تا بیشتر روی آن کار کند تا مجبور نباشد برای فعال کردن آن شاهد مرگ یکی از اعضا باشد.
کلاسوس نمی توانست ببیند که چهش یافته ها در حال مرگ هستند. او نمی خواست بقیه دردی را تحمل کنند که او هنگام مرگ خواهرش تحمل کرد. او وارد آزمایشگاه بیست شد و با تزریق آن به خود آن دارو را فعال کرد و در نتیجه به یک انسان آهنین غول پیکر تبدیل شد. کلاسوس با ایثار خود جان میلیون ها نفر را نجات داد.
۹ SUPERBOY
کانر کنت یا سوپربوی در رویدادهایی که موجب ایجاد “بحران بینهایت” شد، اوقات دشواری را تجربه کرد. او متوجه شد که لکس لوتر نیمی از دی ان های او را تحت کنترل خود دارد و می تواند از آنها برای تبدیل او به یک جاسوس علیه گروه Teen Titans استفاده کند. در این بین نسخه ای قرتمند از سوپربوی (بنام سوپربوی پرایم )از زمینی دیگر به همراه لکس لوتر آفتابی می شود. این موجود نسخه ای دیگر از لوتر و سوپربوی است. آنها از بحران زمین بینهایت جان سالم به در برده بودند و از دیدن نابودی زمینی که بدست ابرقهرمان ها اتفاق افتاده بود، دچار جنون شده بودند.
سوپربوی پرایم گروهی از اعضای گروه سوپربوی را از بین برد، این در حالی بود که لوتر برجی ساخته بود تا در تلاش برای ساخت جهانی کامل کره زمین را نابود کند. قهرمانان زمین تلاش کردند تا به لوتر حمله کنند ولی لوتر و سوپربوی پرایم خیلی قوی بودند. در نهایت سوپربوی متوجه شد که می تواند از قدرت سوپربوی پرایم علیه خودش استفاده کند و او را مجبور کند تا برج لوتر را نابود کند. در نهایت تأسف این امر موجب کشته شدن کانر شد ولی این کار او باعث نجات مالتی ورس (چند جهان) شد.
۸ DOOM PATROL
وقتی آرنولد دریک (Arnold Drake) با ایده دوم پاترول وارد عرصه کمیک شد، با ایده خلق عجیب ترین قهرمانان دنیای کمیک پا به این عرصه گذاشته بود. در این گروه مردی را داشیم که با مغز انسان در قالب یک ربات ظاهر شده بود (ربات من)، مرد دیگری بود که اصلاً فاقد بدن بود (مرد منفی). پس وقتی در سال ۱۹۶۸ قرار شد این مجموعه کنسل شود، خالق اثر تصمیم گرفت تا پایان آن را بصورتی رقم بزند که شباهتی به هیچ یک از کمیک های آن دوره نداشته باشد. قهرمانان این داستان پایانی را تجربه کردند که عجیب ترین پایانی بود که کمیک های عصر نقره ای کمیک به خود دیده بود!
در شماره ای که با همکاری برونو پریمیانی (Bruni Primiani) خلق شد، چهره شرور مدم روگ (Madame Rouge) مسئول تمام اتفاقات این رویداد فوق العاده است. پس از انتقام از شروری که موجب شده بود او شخصیتی دوگانه داشته باشد، او با شرور دیگری به نام کاپیتان زال (Captain Zahl) متحد می شود تا تیم را تحت کنترل خود قرار دهد. او به دوم پاترول حق انتخاب می دهد. اینکه یا آنها مرگ خود را انتخاب کنند یا مرگ ۱۴ ساکن یک دهکده کوچک. او می دانست که اعضای دوم پاترول جان خود را برای نجات افراد این دهکده فدا خواهند کرد، ولی نه آن ۱۴ نفر دیگر. درسته؟ نه غلطه! دوم پاترول اصرار می کنند که آن ۱۴ نفر کشته شوند، و همگی با لبخندهایی حاکی از ناباوری برچهره مردند!
۷ LIGHTNING LAD
در دهه ۱۹۶۰ مرگ ابرقهرمانان یک انر خیلی نادر بود. پس دیدن اینکه یکی از اعضای گروه ابرقهرمانان بهای نهایی را بپردازد شوکه کننده بود. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ و در شماره ۳۴۲ ادونچر کامیکس اتفاق افتاد.این رویداد توسط جری سیگل (Jerry Siegel) و جان فورت (John Forte) خلق شده بود بازگشت سوپرمن در اوایل دهه ۱۹۶۰ بود. سترن گرل (Saturn Girl) از نیروی ذهنی خود استفاده کرده بود تا افراد گروه او را به عنان رهبر گروه انتخاب کنند.سپس با استفاده از یک دستگاه تمام قدرت های آنها را از آنها سرقت کرد. در نهایت مانند بسیاری از کمیک های عصر نقره ای همگی به این نتیجه رسیدند که او یک موجود پست یا نیروی پلید است. و جان فورت
ولی داستان به شیوه ای دیگر رقم خورد. او متوجه شد که نژادی بیگانه دریافته اند که یکی از افراد گروه قهرمانان در جریان استفاده از قدرت خود علیه یک دزد فضایی بنام زاریان (Zaryan) جان خود را از دست خواهد داد. در نتیجه سترن گرل متوجه شد که اگر بتواند تمام قدرت های هم تیمی های خود را از آنها سرقت کند، تنها کسی که در این جریان خواهد مرد، او خواهد بود. واقعیتی که او نمی دانست این بود که یکی از افراد گروه بنام مون ال (Mon El) از فنتوم زون شاهد تمامی ماجرا بوده است و ماجرا را به پسر صاعقه (Lightning Lad) خبر می دهد. پسر صاعقه ای پس از بدست آوردن قدرت خود برمی گردد تا به جای سترن گرل خود را قربانی کند. این مرگ در دهه ۱۹۶۰ بسیار شوکه کننده بود!
۶ SKURGE
اسکرج جلاد (Skurge the Executioner) یکی از شخصیت های شرور قابل اعتماد دنیای مارول است. او از آن دسته شخصیت هایی است که آنقدر قدرتمند هستند که تهدید به حساب آیند، ولی آنقدری نیست که قابل استفاده باشد. او یکی از آزگاردی هاست که مرید جادوگر شرور آزگارد اینچنترس (Enchantress) بود. او عاشق اینچنترس بود و مانند سگی وفادار او را همه جا همرای می کرد.
در جریان جنگ بزرگ اینچنترس با سورتور (Surtur) اسکرج و اینچنترس در کنار دیگر اهالی آزگارد با کنار گذاشتن اختلافات گذشته جنگیدند. پس از جنگ اینچنترس عاشق هایمدال (Heimdall) شد. اسکرج نیاز داشت تا ذهن خود را از اینچنترس منحرف کند پس پیشنهاد داد تا در مأموریتی به همراه تور و بالدر (Balder) عازم هل (Hel) شوند. قهرمانان در مأمورت خود موفق شدند ولی قدرت های هلا خیلی زود سراغ آنها آمد. گروهی از آزگاردی ها باقی می مانند تا بقیه یتوانند از دروازه به سلامت عبور کنند. تور طبیعتاً داوطلب می شود ولی اسکرج با ضربه ای او را بیهوش می کند و جای او را می گیرد. شانس موفقیت برای او کم است ولی او در نهایت موفق می شود. ولی جان خود را از دست می دهد و برای اولین بار در آخر زندگی خود به یک قهرمان تبدیل می شود. کاری حیرت آور که به قلم اسطوره خالق کمیک والتر سیمسون (Walter Simson) میسر شد.
این نوع مرگ درباره گرین ارو اشتباهه گرین ارو وقتی مرد که کل زمین ها نابود شده بودند و با مرگ او یه زمین جدید به وجود اومد