۱۰ داستان برتر مردان ایکس
۴ “مردان ایکس : خدا عشق میورزد، انسان میکشد”
هر کسی که ادعا میکند که مردان ایکس استعاره از اقلیتها در جامعه مدرن نیست، احتمالا این کتاب را نخوانده است.
کریس کلارمونت، برای اولین بار ویلیام استرایکر را معرفی میکند، کشیش متعصبی که با جهش یافتهها سر جنگ دارد. این رهبر پر ابهت پیروانش را متقاعد میکند تا انسانها را تحت سلطه خویش بگیرند و مردان ایکس مجبور میشوند با همکاری مگنتو او را متوقف کنند. این اثر استعاره ایست که بیش از هر کتاب دیگری مردان ایکس را زنده نگه داشته است. این اثر فقط در مورد ترس و نفرت از جهش یافته ها نیست، در مورد این نیز هست که اگر نفرت دست به کار شود چه اتفاقاتی میافتد و جنبه تاریک انسان را نشان میدهد.
و البته کم لطفی است که به نقاشیهای زیبای برت اندرسون اشاره نکنیم. وقتی به مردان ایکس فکر میکنید شاید اسم اندرسون اولین اسمی نباشد که به ذهنتان میرسد اما نقاشیهای او در این کار شاهکار است. تاریکی مرعوب کننده نقاشیها با لحن پخته و رویاهای کابوسوار اکزاویر (Xavier) همخوانی زیبایی دارد.