“داستان ققنوس سیاه” بر اساس یک لحظه بزرگ شکل می گیرد: فداکاری جین. در داستان های کمیک این خود جین است که تصمیم می گیرد جان خود را فدای گروه کند نه ققنوس. نکته ای که این موضوع را تلخ تر می کرد قرار دادن چین در پوشش دخترانه ایکس منی او بود که او را به عنوان یک انسان به مسلخ عشق می فرستاد و به تصمیم تأثیری بشری می داد نه تصمیمی خدایی. در نهایت این جین گری بود که عامل نجات می شد…حس بشردوستی جین بود که فراتر از قدرت اراده ققنوس سیاه قرار می گرفت تا حیات خود را فدای نجات همنوعانش کند.
در فیلم “آخرین مقاومت” بار دیگر شاهد ربوده شدن این ویژگی از جین هستیم و در آن فیلم لوگان او را می کشد. در واقع گویی این فداکاری لوگان بوده نه جین گری. و به لوگان امتیاز بیشتری داده می شود تا جین گری. در نهایت در صحنه های واپسین و نمایشی کامپیوتری از رویارویی دو موجود خداگونه فیلم در به نمایش گذاشتن جنبه های بشردوستانه جین گری موفق عمل نمی کند.
در نهایت “داستان ققنوس سیاه” روایتگر احوالات زنی است که از او سوء استفاده می شود و تحت کنترل قرار می گیرد ولی در نهایت قهرمانانه باز می گردد تا خود را به اثبات برساند. داستانی در مورد فداکاری، عشق و مهمتر از همه جین گرین. تا زمانی که فیلم هایی که در مورد این شخصیت ساخته می شوند به خود شخصیت و قدرت روابطی که او ایجاد کرده نپردازند، پرداخت صحیحی از داستان شکل نخواهد گرفت.
این اثر به قلم سایمون کینبرگ (Simon Kinberg( به رشته تحریر درآمده و هنرمندانی چون جیمز مک آیوری (James McAvory) مایکل فاسبندر (Michael Fassbender) جنیفر لارنس (Jennifer Lawrence) نیکولاس هولت (Nicholas Hoult) سوفی ترنر (Sophie Turner) تای شریدان (Tye Sheridan) الکساندرا شیپ (Alexandra Shipp) کودی اسمیت مک فی (Kodi Smit-McPhee) اوان پیترز (Evab Peters) و جسیکا چستن (Jessica Chastain) در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
