مقالات کمیک

معرفی ابرقهرمانان کمیک: ولورین

خاستگاه
مردی که بعدها به عنوان ابرقهرمانی بنام ولورین شناخته شد در اواسط دهه ۱۸۸۰ در آلبرتا کانادا متولد شد. او فرزند دوم وبیمار الیزابت و جان هاولت سینیور بود. مادرش بیمار بود و در اوایل سالهای قرن بیستم دختر جوان ایرلندی بنام رز اوهارا به عمارت هیولیت آورده شد تا به عنوان دوست و پرستار جیمز جوان مشغول به کار شود. آن دو با پسر جوانی بنام داگ دوست شدند که پسر توماس لوگان زمیندار بود. داگ سعی کرد با آن دو رابطه ای عادی برقرار کند ولی بخاطر مخالفت های پدرش که سوء رفتارهای ناشی از مصرف الکل داشت، به مرور نسبت به موقعیت و جایگاه خود احساس انزجار پیدا کرد. روزی از روزها او سعی می کند بیشتر از حد معمول به رز نزدیک می شود که جیمز این موضوع را به پدرش خبر می دهد. همین موضوع باعث می شود که توماس لوگان از شغل خود اخراج شود. توماس به سراغ الیزابت هاولت می رود تا او را متقاعد کند که با او آنجا را ترک کند. این مسئله باعث بروز ماجرایی می شود که منجر به مرگ جاون هاولت می شود. شوک ناشی از به قتل رسیدن پدر باعث بروز قدرت های نهفته جیمز می شود و او با پنجه هایی که از دستش بیرون زده توماس را مضروب می کند و بر روی صورت داگ زخمی به جا می گذارد. داگ در همین وضعیت از هوش می رود. جیمز به همراه رز از آنجا فرار می کنند و در حیات وحش خشن کانادا آواره می شوند. وضعیت روحی جیمز به هم ریخته است و رز باید وسیله نقل و انتقالشان را فراهم کند. در این حال داگ به پلیس می گوید که رز قاتل است.
آنها به معدنی می رسند و در آنجا رز اسم بدل ارائه می دهد و به اشتباه جیمز را لوگان صدا می کند. کارگران دیگر بخاطر سختکوشی او و همینطور اخلاقیات فوق العاده ای که در انجام کارها از خود نشان می داد او را “ولورین” نامیدند. چیزی که نمی دانند این است که جیمز شب ها به جنگل می دود و به گروه گرگ هایی ملحق می شود که او را رئیس خود می دانند. بعد از سالها داگ سروکله اش پیدا می شود با کینه ای که از جیمز به دل گرفته است. جیمز او را می شناسد و دعوت او برای مبارزه تا حد مرگ را می پذیرد. قبل از اینکه لوگان بتواند داگ را بکشد، رز سعی می کند آن دو را از هم جدا کند که باعث می شود ضربه چاقویی به سینه او وارد شود. رز کشته می شود و لوگان به تنهایی عزادار او می شود.

خلق شخصیت
ولورین توسط روی توماس (Roy Thomas)، لن واین (Len Wein) و جان رومیتا (John Romita) خلق شد. البته ولورین برای اولین بار و با طرحی که هرب تریمپ (Herb Trimpe) کشیده بود بصورت یک کمئو در شماره ۱۸. از کمیک های هالک شگفت انگیز (۱۹۷۴) دیده شد. و پس از آن بطور کامل در شماره ۱۸۱ کمیک هالک شگفت انگیز (۱۹۷۴) وارد عرصه داستان های کمیک شد. ولی مارول هرب تریمپ را به عنوان یکی از خالقان رسمی این شخصیت نمی داند. در زمان خلق این شخصیت داستان های کمیک از محبوبیت بسیاری در کانادا برخوردار بودند و روی توماس سردبیر آن روزهای مارول به لن واین پیشنهاد کرد که برای داستان کمیک هالکی که بر رویش کار می کرد، شخصیتی کانادایی بنام ولورین خلق کند. آن دو جزئیات را با هم مرور کردند و شخصیت جدید را با ویژگی های ولورین خلق کردند. سپس از جان رومیتا سینیور دعوت شد تا شخصیت را طراحی کند، و باری دیگر از ویژگیهای حیوانات برای خلق او استفاده شد. این شخصیت کوتاه قد و تنومند طراحی شد که پنجه داشت که هم بخشی از شخصیت بود و هم در طراحی لباس شخصیت جایگاه خاصی داشت. طرح اولیه ولورین را هرب تریمپ پیاده کرد. ماسک ولورین را جیل کین بشکلی نادرست کاور شماره یک کمیک ایکس من های غول پیکر طراحی کرد، دیو کاکرام (Dave Cockrum) که طرح مدادی کمیک را پیاده سازی می کرد، بقدری به آن علاقمند شد که در کارهای هنری خود برای داستان اصلی گنجاند. او اولین کسی بود که ولورین را بدون ماسک طراحی کرد..در مصاحبه ای که پیتر سندرسون (Peter Sanderson) در شماره ۴ مجله Back انجام داد گفت که در طراحی این شخصیت و در جریان همکاری او با کریس کلیرمونت بر روی کمیک های ایکس من از هنرپیشه ای بنام پاول داماتو در فیلمی بنام Slap Shot الهام گرفته است.
اخیراً و پس از مرگ لوگان، نسخه ای دیگر از ولورین بنام لوگان مسن در داستان های کمیک به گروه ایکس من ها پیوست . این شخصیت اولین بار در سال ۲۰۰۸ و در شماره ۶۶ از فصل ۲ ولورین معرفی شد.

تحول شخصیت

سالهای اولیه
در سال ۱۹۱۰ لوگان به مناطق مرزی دیگر کانادا در نزدیکی رشته کوه راکی می رود و در آنجا عاشق سیلور فاکس (Silver Fox) می شود. آنها زندگی مشترک خود را در کلبه ای جنگلی آغاز می کنند. در آخر ماه می و در زمانی که لوگان به عنوان تاریخ تولد خود می شناسد، سیبرتوث (Sabertooth) که به آرامش روحی لوگان حسادت می کند و سیلور فاکس را به قتل می رساند. این امر شنیع لوگان را به مرز جنون می رساند و با سیبرتوث وارد جنگ می شود ولی از عهده او برنمی آید چون سیبرتوث خونسرد است.
سیبرتوث و شخصیت شنل پوش اسرارآمیز دیگری لوگان عصبی و بی عقل را تحت تأثیر خود قرار می دهند و با القاعات خود باعث می شوند لوگان ساکنان شهری را که در آن ساکن بوده است به قتل برساند.
بعدها او به عنوان تاجر خز به استخدام شرکت هادسون بی در می آید که بواسطه آن وارد تجارت با سرخپوستان بلک فوت می شود. در این بین او مار-کرمی بنام آنسگیلا (Uncegila) را از پا در می آورد که عملی قهرمانانه تلقی می شود و از اینرو به او لقب اسکانک-خرس داده می شود که یکی از القاب جنگجویان سرخپوست بلک فوت است. بعد از این توطئه بزرگی علیه لوگان شکل می گیرد و اراده و وجدان او از او گرفته می شود و او به ماشین آدمکشی تبدیل می شود. از آن زمان هر جایی که لوگان هست سیبرتوث یا یکی از دستیاران او در آن حوالی دیده می شوند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا