مقالات کمیک

معرفی ابرقهرمانان برتر: سوپرمن

حکمرانی سوپرمن
پس از مرگ سوپرمن، مراسم تشییع جنازه ای برای او ترتیب داده شد و تقریباً تمامی قهرمانان دنیای دی سی در آن شرکت کردند، ولی میراث او قرار نبود از بین برود. چهار نفر قیام کردند و سعی کردند تا میراث آخرین کریپتانی را به دست بگیرند. یوپربوی جوان، ایردیکیتور (Eradicator) پلید، سایبورگ (Cyborg) اسرارآمیز و استتیل (Steel) مصمم. بعد از مدتی مشخص شد که سوپرمن واقعاً تمرده و با بخشی از قدرت خود بازمی گردد، ولی هنوز برای نبرد با پلیدی مصمم است. بعد از اینکه سایبورگ ماهیت پلید خود برای نسل کشی را نشان می دهد، ایردیکیتور با سوپرمن متحد می شود و این کار باعث بازگشت قدرت اصلی سوپرمن و پیروزی او می شود.

آخرین پسر
یک شهاب سنگ در مسیر برخورد با زمین قرار می گیرد و سوپرمن موفق می شود آن را متوقف کند. ولی بعد از آن متوجه می شود که آن یک شهاب سنگ نیست و سفینه ای است حامل یک پسربچه که اهل کریپتان است. سوپرمن به این پسر علاقمند می شود و نگران تصمیم دولت در مورد اوست. نگرانی های او وقتی به واقعیت تبدیل می شوند که بدون اطلاع او دولت تصمیم می گیرد آن کودک را منتقل کند. او که نگران آینده این کودک است با ظاهری مبدل به ون حامل کودک شبیخون می زند و کودک را به مزرعه کنت در اسمالویل کانزانس می برد.
سوپرمن در دژ تنهایی پاسخی برای سؤال خود در مورد بچه پیدا نمی کند و با لوئیس درباره پذیرفتن او به عنوان فرزند صحبت می کند. لوئیس در اینباره حس خوبی ندارد. در همین زمان کودک به انگلیسی حرف می زند. اخبار مفقود شدن یک کودک اهل کریپتان به سرعت منتشر می شود. در یک کنفرانس مطبوعاتی وقتی سوپرمن اعلام می کند که کلارک کنت و لوئیس لین مسئولیت کودک را برعهده خواهند گرفت، بیزارو وارد می شود و به او حمله می کند. این نزاع شهر و مردم آن را تهدید می کند و در نهایت سوپرمن با ابرقدرت بازدم خود بیزارو را به نقطه ای در دوردست پرتاب می کند. سوپرمن بیزارو را شکست می دهد ولی در جایی دیگر زاد (Zod)، نان (Non) و اورسا (Ursa) ظاهر می شوند.
وقتی این سه نفر وارد دژ تنهایی می شوند، زاد هوش مصنوعی را فعال می کند و از دیدن اطلاعاتی که از او مخفی شده به خشم می آید. کمی به بعد در دیلی پلنت به سوپرمن حمله می کند و به او می فهماند که اسم آن کودک لر-زاد (Lor-Zod) است و پسر اوست که کلارک و لوئیس نام کریس برایش انتخاب کرده اند. سپس زاد سوپرمن را در منطقه اشباح (Phantom Zone) زندانی می کند. سوپرمن از منطقه اشباح نجات پیدا می کند و متوجه می شود که کره زمین به تصرف نیروهای کریپتان درآمده است. با کمک لکس لوتر سوپرمن می تواند اهالی کریپتان را به منطقه اشباح تبعید کند. ولی کریس هم باید به منطقه فرستاده شود تا منطقه بسته شود.

برینیک
سوپرمن درونی را که برینیک برای شناسایی محل سوپرمن فرستاده است شناسایی می کند و منهدم می کند. او این درون را در دژ تنهایی بررسی می کند متوجه می شود که تمامی موارد رودررویی او با برینیک چیزی جز جنگ با درون ها و ربات هایی بوده است که برنیک فرستاده و خود او هیچوقت در میدان جنگ حاضر نشده است. در اصل همه آن موجودات از راه دور توسط هوش مصنوعی برینیک کنترل می شدند. سوپرگرل که در این زمان در کریپتان به سر می برد، با شنیدن این موضوع به درستی آن پی می برد. در همین زمان یک ابرکامپیوتر به شهر کاندور حمله می کند آن را کوچک می کند و می دزدد.
سوپرمن با عجله روانه فضا می شود تا قبل از رسیدن این کامپیوتر به زمین آن را متوقف کند. و با برینیک روبرو می شود که در حال دزدیدن شهر دیگری است. در همان زمان سوپرنوایی (Supernnove) اتفاق می افتد و اهالی کریپتان را به فضا پرتاب می کند. سوپرمن وقتی به هوش می آید درون سفینه برینیک است. او شروع به تحقیق و بازرسی محل می کند و وارد اتاقی می شود که پر از بطری هایی است که شهرهای کوچک شده در آنها قرار دارند. در بین آنها کاندور هم وجود دارد که سوپرمن با برخی از شهروندان آن حرف می زند.
برینیک به او می گوید که هدف مأموریت او جمع آوری شهرهایی است که در سیاره های قابل سکونت قرار دارند و نابودی آنها با یک سوپرنوا. و البته کره زمین هدف بعدی اوست. لیگ عدالت با نیروهای برینیک وارد کارزار می شوند و سوپرگرل از برخورد موشکی که با هدف نابودی خورشی پرتاب شده، جلوگیری می کند. متأسفانه برینیک هویت سوپرمن را کشف کرده و موشکی را به سمت مزرعه کنت پرتاب می کند. در این حمله موشکی کسی از بین نمی رود ولی جاناتان کنت دچار سکته قلبی می شود. بار مسئولیت اولین باری که سوپرمن نتوانسته کسی را نجات دهد، بر وجدان او سنگینی می کند.

حق خانوادگی
این داستان به عنوان جایگزینی برای مینی سری های خاستگاه منتشر شده که به از سال ۱۹۸۶ توسط جان بایرن (John Byrne) ارائه می شدند و جنبه داستان های روایتگر خاستگاه سوپرمن را داشتند. علاوه برحفظ عناصر اصلی خاستگاه سوپرمن، موارد اندکی به مجموعه اضافه شد. در این داستان سوپرمن به جای اینکه بعد از ترک اسمالویل بلافاصله به متروپلیس برود، در سن ۱۸ سالگی به مسافرت دور دنیا رفت و چند مدرک دانشگاهی از دانشگاه های مختلف دریافت کرد. در سن ۲۵ سالگی او در غرب آفریقاست، و گزارش هایی از مبارزات مدنی مردم آفریقا علیه مسئولان فاسد تهیه می کند و در آنجا پس از مرگ ناراحت کننده یکی از دوستانش متوجه می شود که ندای درونی او به سمت کمک به مردم گرایش زیادی دارد و دوست دارد به عنوان یک حامی از آنها دفاع کند.
کلارک وقتی به وطن خود باز می گردد تصمیم می گیرد هویت جدیدی برای خود بسازد و با جرم و جنایت مقابله کند. پدر و مادرش به او کمک می کنند تا او نسخه ای کاملاً جدید از خود بسازد و همه چیز از حالت بدن او تا طرز لباس پوشیدن و حتی حرف زدنش تا هیچ شکی برانگیخته نشود و کسی بویی از هویت سری او نبرد. در داستان حق خانوادگی (Birthright) شاهد یک تفاوت عمده هستیم و آن این است که در این داستان بخاطر دسیسه های لکس لوتر سوپرمن بلافاصله پس از ورود به متروپلیس مورد تأیید مردم قرار نمی گیرد و مردم با او مانند یک بیگانه رفتار می کنند. لکس لوتر پس از رمزگشایی پیام های ارسالی از کریپتان توسط پدر و مادر سوپرمن و کشف میراث او نقشه های پلیدی برای او می کشد. لوتر ارتشی کاذب و مجازی کریپتانی ساخته بود و اینطور القاء کرده بود که ساکنان کریپتان قصد حمله و تسلط بر کره زمین را دارند. این همه داستان پردازی برای بد جلوه دادن سوپرمن در ذهن مردم متروپلیس بود تا دیگر کسی به او به عنوان ناجی مردم باور نداشته باشد.
لوئیس لین و جیمی اولسن به سوپرمن کمک کردند تا حصارهای شهر را بشکند و با بازیابی قدرت خود ارتش لوتر را شکست دهد و به مردم بفهماند که همه نقشه ها زیر سر لوتر بوده است. بعد از آن ماجرا سوپرمن در متروپلیس و جهان اطراف به عنوان ابرقهرمان شناخته شد. سپس کلارک کنت در دیلی پلنت به عنوان خبرنگار پیدا کرد و در کنار لوئیس لین به کار مشغول شد.

نیو ۵۲
در سری نیو ۵۲ دی سی کل خطوط داستانی خود را از نو به جریان می اندازد و در آن سوپرمن هنوز اهل کریپتان است. در یک مزرعه در غرب آمریکا بزرگ شده و نامش کلارک کنت است و هنوز خبرنگاری است که در شهر متروپلیس زندگی می کند. در اصل اکثر عناصر افسانه سوپرمن همانی است که بارها نقل شده است. ولی، تعدادی تغییرات جزئی و کلی هم در او به چشم می خورند. در نیو ۵۲ سوپرمن با لوئیس لین ازدواج نمی کند ولی هنوز به عنوان یکی از مؤسسان اصلی لیگ عدالت شناخته می شود. کاستوم سوپرمن تغییرات زیادی به خود دیده است. او دیگر روی شلوار آبی خود شورت قرمز نمی پوشد و کمربند زرد او جای خود را به کمربندی قرمز داده است که تنها بخش کوچکی از آن که نماد سوپرمن بر روی سگکش حک شده به رنگ زرد است. نماد اصلی روی سینه هم کمی تغییر کرده است. نماد سوپرمن الان حالتی متالیک دارد و کمی برجسته است. کاستوم سوپرمن مانند دیگر ابرقهرمانان بعد از بازآفرین خطوطی دارد که در همه بخش های آن کشیده شده اند. یقه کاستوم بالاتر است و تا بالای گردن سوپرمن را می پوشاند و آستین ها تا مچ و بخشی از پشت دست را می پوشانند و به لبه های قرمزرنگ ختم می شوند.
بعدها معلوم شد جاناتان و مارتا کنت در یک سانحه رانندگی کشته شده اند و کلارک کنت نقش سوپرمن را بدون آنها پذیرفته است. این بزرگترین تفاوت این نسخه با نسخه های قبلی است چون در تمامی نسخه های قبلی پدر و مادر کلارک در زمان تبدیل شدن او به سوپرمن زنده بودند.

کمیک های اکشن
این سری کمیک ها که گرنت موریسون (Grant Morrison) نویسنده آنها بود و رگز مورالز (Rags Morales) آنها را طراحی می کرد، پنج سال قبل از شکل گیری لیگ عدالت آغاز شد. سوپرمن در حالی به تصویر کشیده شده که تی شرتی آبی با نماد خانوادگی بر سینه و جین آبی به تن دارد و چکمه به پا و شنل پدربزرگ خود را که پدرش قبل از نابودی کریپتان به او داده به روی دوشش انداخته است. سوپرمن را در قالب یک شخصیت سرکش و حامی عدالت می بینیم که تحت تعقیب نیروهای نظامی و پلیس است. لکس لوتر یکی از محله های متروپلیس را منفجر کرده بود و این کار را به سوپرمن نسبت داده بود. سوپرمن توسط نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال لین دستگیر و شکنجه می شود و در نهایت لکس لوتر از او بدر مورد هویت اصلی اش بازجویی می کند.
لوتر از او می پرسد که در مورد کریپتان اطلاعاتی دارد یا نه و بعد اسکلتی را به او نشان می دهد که ظاهراً متعلق به یک موجود بیگانه است و ادعا می کند که یکی از همنوعان سوپرمن است. سوپرمن به این موضوع می خندد و از اتاقی که زندانی شده بود فرار می کند. در زمان فرار از تالاری با سفینه خود روبرو می شود که با شروع به صحبت می کند. سوپرمن با حالتی همراه پشیمانی آن را جا می گذارد و فرار می کند ولی قول می دهد که برای برگرداندن آن برگردد.پس از این می بینیم که لوتر با موجودی در ارتباط است و همان موجود است که اطلاعات مربوط به سوپرمن را در اختیار لوتر قرار می دهد. در روزهای بعد شاهد این موضوع هستیم که سوپرمن برای پلیس و مردم عادی یک دردسر و عنصر منفی محسوب می شود. آنها علیه سوپرمن اقدام می کنند و سوپرمن بازنشسته می شود. با این وجود بعدها باز از سوپرمن درخواست کمک می شود و آن زمانی است کلکسیونر تمام دنیاها (Collector of All Worlds) منبع اطلاعاتی لوتر به کره زمین حمله می کند و از اینترنت برای تسلط بر تکنولوژی متروپلیس استفاده می کند. یکی از این تکنولوژی ها جان کوربن است که بعد از فرار سوپرمن با یک زره جنگی مجهز شده است. سوپرمن با کمک استیل که در ساخت این زره کمک کرده بود، می تواند کوربن را شکست دهد و اجازه نمی دهد تا کلکسیونر کره زمین را کوچک کرده در سفینه خود قرار دهد. سوپرمن مجبور می شود تا به سفینه کلکسیونر برود و متروپلیس را بازگرداند.
سپس سوپرمن مجبور می شود با کلکسیونر جنگ کند. در جریان نبرد، سوپرمن با تکنولوژی کریپتان روبرو می شود، که در زرهی که با ساختار دی ان ای هماهنگ می شودهمراه شده است. او این زره را می پوشد تا شانس برتری بر کلکسیونر بیشتر شود. سپس با استفاده از سفینه کوچک شده خود که در متروپلیس کوچک شده قرار دارد کلکسینر را غیرفعال می کند. سپس متروپلیس را قبل از اینکه برای همیشه در همان سایز کوچک بماند، به حالت قبلی خود برمی گرداند.
ماجراهای سوپرمن بعد از آن جهشی چند ساله می کند و ب زمان بعد از شکل گیری لیگ عدالت منتقل می شود سوپرمن از طرف نیمرود (Nimrod) تحت تعقیب است که به نظر می رسد به هیچ چیز رحم نمی کند و هر چیز یا کسی بر سرراهش باشد، از بین می برد. نیمرود بدنبال نقطه ضعف سوپرمن است و حتی به هویت سری او پی می برد. ولی قبل از اینکه نیمرود بتواند ضربه نهایی را وارد کند، کلارک کنت در انفجاری که به دست یکی از عاملان گلن گلنمورگان (Glen Glenmorgan) طرح ریزی شده “می میرد”. این مسئله باعث می شود تا فرصتی مناسب در اختیار سوپرمن قرار بگیرد و سوپرمن بعد از یک رویارویی نیمرود را روانه بیمارستان می کند. بعد از این ماجرا سوپرمن مجبور می شود یک هویت دیگر برای خود دست و پا کند. جانی کلارک هویت جدید اوست. جانی یک مأمور آتش نشانی است.
البته این موضوع جایی برای صلح و آرامش نمی گذارد وقتی سوپرمن مجبور می شود با “اولین سوپرمن” مبارزه کند. این موضوع در نسخه نیو۵۲ کاپیتان کامت (Captain Comet) هم به چشم می خورد. کاپیتان کامت را با نام “روح بلیک فارم” (Blake Farm Ghost) هم می شناسند. او که با ادم (Adam) همراه است در گفته هایش به این موضوع اشاره می کند که آنجاست تا از پایان زمین جلوگیری کند. او یکی از نئوساپین ها را با خود همراه کرده است که سوزی لین است و یکی از نزدیکان لوئیس لین محسوب می شود. ادم سعی ی کند سوزی را مجاب کند که با او به سفینه اش بروند و با داستان های خود از فضا این کار را می کند. ولی وقتی یک بیگانه فضایی به متروپلیس حمله می کند و لوئیس زخمی می شود، سوزی از ادم درخواست می کند به او کمک کند ولی ادم قبول نمی کند. سوپرمن با ادم می جنگدو سعی می کند تا هم به لوئیس و هم به سوزی کمک کند. او می تواند ادم را شکست دهد و لوئیس را به بیمارستان منتقل می کند و با اطلاعاتی که به دست آورده او را عمل جراحی می کند.

برگهٔ قبلی 1 2 3
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا