پس از شنیدن فایل شنیداری به سؤالات مطرح شده پاسخ دهید.
لغات جدید این بخش (برای شنیدن تلفظ این کلمات به همراه معنی آن روی کلمات کلیک کنید)
adult بزرگسال
alone تنها
brain مغز
comb شانه
date قرار گذاشتن، سر قرار رفتن
grow رشد کردن، بزرگ شدن
handsome زیبا
huge بزرگ
husband شوهر
laugh خندیدن
scientist دانشمند
teen نوجوان
ugly زشت
متن لیسنینگ بالا
Lisa grew up in a huge family.
لیزا در خانواده بسیار بزرگی رشد یافت
She had six older sisters.
او شش خواهر بزرگ تر از خود داشت
All of them were very beautiful.
همه آنها خیلی زیبا بودند
This made Lisa feel very bad.
این مسئله باعث می شد لیزا حس بسیار بدی داشته باشد
She knew she looked nothing like them.
او می دانست که اصلاً شباهتی به آنها ندارد
Lisa had even heard people say she was the ugly sister.
لیزا حتی شنیده بود که مردم در موردش می گفتند که او خواهر زشت است
As teens the girls spent every weekend out on dates.
در سنین نوجوانی همه دخترها وقت خود را صرف قرار گذاشتن با پسر ها می کردند
Lisa always stayed home alone.
لیزا همیشه تنها در خانه می ماند
Her sisters spent their days combing their hair and putting on makeup.
خواهران او روزها را صرف شانه کردن موها و آرایش می کردند
Lisa spent her days reading and studying.
لیزا روزهای خود را صرف مطالعه و خواندن کتاب می کرد
Her sisters laughed at her a lot.
خواهرانش بسیار به او می خندیدند
As adults, all her sisters got married young.
در سنین بزرگسالی همه خواهران هنگامی که خیلی جوان بودند ازدواج کردند
They all had handsome husbands with no brains or jobs.
آنها همگی شوهران خوش تیپ و بی مغزی داشتند
Lisa went to college.
لیزا به کالج رفت
She became a rich scientist and traveled the world.
او یک دانشمند ثروتمند شد و به دور جهان سفر کرد
She was the one laughing now.
حالا این لیزا بود که می خندید
