مقالات کمیک

۱۵ مرگ به یادماندنی ابرقهرمانان در تاریخ دنیای کمیک

۵ HAL JORDAN

بعد از وقایعی که در کمیک Emerald Twilight اتفاق افتاد، و هل جردن گروه فانوس سبز را نابود کرد(و بعضی از دوستان خود را از بین برد) تا قدرت کافی برای زنده کردن دوباره شهر Coast City بدست آورد، به شروری تبدیل شد که پرلاکس (Parallax) نام گرفت. او سعی کرد تا در “ساعت صفر” واقعیت را از نو استارت بزند ولی متوقف شد. او از آن خط داستان جان سالم به در برد ولی گاه و بیگاه حضورش باعث بروز دردسرهایی می شد.
این داستان ها ادامه داشت تا رسیدیم به “شب آخر” که در آن یک خورشید خور (Sun-eater) به زمین آمده بود تا قدرت خورشید را از آن بگیرد. این سری اغلب به بررسی تلاش های نافرجام ابرقهرمانان زمین می پرداخت که برای نجات کره زمین در واپسین روزهایش تلاش می کردند. در نهایت ابرقهرمان ها به نقشه ای فکر کردند که ممکن بود بتواند آنها را نجات دهند ولی باید یکی از انها فداکاری می کرد و خورشید را دوباره مشتعل می کرد. ناگهان سروکله هل جوردن پیدا می شود و از تمام انرژی خود که در هنگام نابودی گروه فانوس سبز مرکزی بدست آورده بود استفاده کرد تا خورشید را دوباره مشتعل کند و به سبک قهرمانان با زندگی وداع کند.

 

۴ SUPERMAN

در داستان “مرگ سوپرمن” موجودی قدرتمند بنام دومزدی (Doomsday) ظاهر می شود و شهر متروپلیس را به نابودی می کشاند. لیگ عدالت سعی می کند از پیشروی او جلوگیری کند ولی دومزدی Fire را آنچنان شدید مورد حمله قرار می دهد که کل نیروهایش را از دست می دهد. تنها کسی که می تواند جلوی او بایستد سوپرمن است. به این ترتیب نبردی حماسی بین آنها در می گیرد که چندیدن شماره ادامه می یابد.
سوپرمن در نهایت موجه می شود که هر دوآنها بیش از حد خسته شده اند ولی دومزدی متوقف نمی شود و تنها راه متوقف کردن او کشتن اوست. در تلاش برای این موضوع سوپرمن تمامی قدرت خود را در ضربات اخر خود جمع می کند و با تمام وجود به او حمله ور می شود. به همین دلیل تمام انرژی حیاتی خود را از دست می دهد. فداکاری سوپرمن یکی از به یادماندنی ترین کمیک های تمام دوران را رقم زد.
نکته جالب این بود که نویسندگان داستان طوری داستان را پیش می بردند که شمارش معکوس مرگ ابرقهرمان را می شد یکی یکی پیگیر شد. در هر شماره تعداد پنل های روایت تصویر محدودتر و محدودتر می شد. به این معنی که در یک شماره در هر صفحه چهار پنل وجود داشت، در شماره بعدی این پنل ها به سه عدد کاهش می یافت. در نهایت در شماره ۷۵ کمیک سوپرمن که به قلم دن جوردنز (Dan Jurdens) نوشته شد، در هر یک از صفحات تنها یک پنل وجود داشت.

 

۳ PHOENIX

در شماره ۱۰۰ کمیک های ایکس من، افراد گروه سوار بر یک سفینه درهم ریخته عازم کره زمی هستند. خرابی سفینه بقدری جدی است که هر کسی آن را می راند، در معرض تشعشعات کهکشانی قرار می گیرد. جین گری تصمیم می گیرد که دانش مربوط به پرواز با سفینه را از مغز یکی از دانشمندان سوار بر سفینه بگیرد و با استفاده از قدرت های تلکینتیک خود سفینه را هدایت کند. در جریان این کار او به ققنوس تبدیل می شود. موجودی فوق العاده قوی که در اثر تشعشعات دریافت شده در کابین خلبان به این سرنوشت دچار می شود.
به مرور زمان چین کنترل قدرت خود را از دست می دهد و به ققنوس سیاه (Dark Phoenix) تبدیل می شود. بعدها جین توانست این قدرت را کنترل کند ولی بر سر زنده ماندن یا نماندن ققنوس، بین ایکس من ها و شیار نبردی درگرفت. در نهایت جین متوجه بازگشت ققنوس سیاه شد و تصمیم گرفت برای کاهش تهدید جهان خود را قربانی کند.
بعدها، متوجه می شویم که ققنوس ماهیتی مجزا از جین بوده و در شماره ۱۰۰ ایکس من جای او را گرفته است. این موضوع مرگ ققنوس در شماره ۱۳۷ ایکس من (به قلم John Byrne و Chris Claremont و Terry Austin) را حماسی تر می کند، چون به شخصیتی فضایی که رفتار جین گری را کپی می کرده آنقدر بها داده می شود تا برای نجات جهان فداکاری کند و به قهرمان تبدیل شود!

 

۲ SUPERGIRL

در شماره ۷ از کمیک “بحران در زمین بینهایت” (به قلم مارو ولفمن، جورج پرز، دیک جوردانو و جری اوردوی) آنی مانیتور (Anti-Monitor) تقریباً در هدف خود برای نابودی چندجهانی موفق شده بود و چندجهان تنها تا پنج کره زمین کاهش یافته بود. آنتی مانیتور وسیله ای را اختراع کرده بود که با استفاده از انرژی ستاره ای می توانست کرات زمین باقی مانده را نابود کند. گروهی از قویترین ابرقهرمانان زمین در برابر حرکت او ایستادگی کردند و هدف آنها نابودی آنتی مانیتور و نابودی سلاح اوست. در میان ابرقهرمان ها سوپر من، دخترعموی او (سوپرگرل) و یک ابرقهرمان جدید بنام دکترلایت (Dr. Light) هم هستند.
در جریان جنگ آنتی مانیتور و سوپرمن درگیر نبردی تن به تن می شوند و سوپرمن بشدت شکست می خورد. دکتر لایت از اینکه سوپرگرل پا پیش می گذارد تا پسرعموی خود را نجات دهد شگفت زده می شود. دکتر لایت نمی توانست شجاعتی را که در سوپرگرل دیده بود، باور کند. به همین دلیل تصمیم گرفت که خود به یک ابرقهرمان بدل شود. سوپرگرل توانست آنتی مانیتور را شکست دهد و سلاح او را نابود کند، ولی در این جریان جان خود را از دست داد. او توانست پسرعمو و زمین های باقی مانده را نجات دهد.

 

۱ THE FLASH

در ماجراهایی که در قسمت قبل توضیح داده شد، مانیتور به سراغ نقشه شماره ۲ خود رفت. برای این کار او می خواست از یک توپ ضدماده استفاده کند و زمین های بلقی مانده را نابود کند. اینبار نوبت بری الن سریعترین مرد زنده بود تا کره زمین را از نابودی نجات دهد. اگرچه مرگ سوپرگرل قهرمانانه بود ولی او نمی دانست که قرار است بمیرد. او می دانست که به احتمال زیاد کشته خواهد شد چون مبارزه او و پسرعمویش را دیده بود ولی احتمال این امر ۱۰۰ درصد نبود و امید زنده ماندن را برای خود متصور بود.
تفاوت مرگ او و بری الن در همین موضوع بود. بری می دانست که تنها راه متوقف کردن ضدماده این بود که او بقدری سریع بدود که انرژی ضدماده به سمت خودش معطوف برگردد. این فرایند قطعاً موجب مرگ او می شد. چون انرژی ضدماده تمامی انرژی بری را از او می گرفت. بری قهرمانی مثال زدنی بود او تا حد ممکن به خود فشار آورد تا چند جهان را نجات دهد. آنچه این رویداد را ناراحت کننده تر می کند این واقعیت است که او در جریان کار می دانست که از بین خواهد رفت. البته ذهن او هم در این بین ساکت نمانده بود و با افکار سیاهی مدام او را به تمسخر می گرفت که برای نجات دیگران خود را فدا می کند. این مسائل بسیار دردناک هستند، به همین دلیل به نظر نویسنده مقاله مرگ بری الن افتخارآمیزترین مرگ در دنیای کمیک است.
به نظر شما کدام قهرمان افتخارآمیزترین مرگ را داشت؟

برگهٔ قبلی 1 2 3
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. این نوع مرگ درباره گرین ارو اشتباهه گرین ارو وقتی مرد که کل زمین ها نابود شده بودند و با مرگ او یه زمین جدید به وجود اومد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا